مثل پاییزهای تکراری

مثل پاییزهای تکراری..
مثل از روزهای خود جستن
زیر باران قدم زدن تا صبح
شعرهایی شبیه دل بستن

تو تمام حواس من شده ای
پشت تشبیه های بی علت
من بدون مشبه به هم
بی اداتم برای تشبیه ات

تو مجاز از حقیقتی یعنی
بی نظیری برای چشمانم
من مراعات می شوم در شعر
حسن تعلیل روز بارانم

من دلم را به شعر خوش کردم
پشت این بیت های تضمینی
فکرهایی که پر شده از تو
فکرهایی که تو نمی بینی

شعر من هم تمام شد اما
اشک این شعر را درآوردی
خسته ام من خودت بگو بانو
بین آرایه ها چه می کردی

رد شدی و مرا نمی دیدی
به نگاهت نگاه می کردم
گم شدم بین کوچه ی مهتاب
باید از این مسیر برگردم...

#سید_علی_رضایی. ..
دیدگاه ها (۵)

حامد نیک پی و سه تار معروفش

حامد

امروز خودم راآراسته امگفتی که ظهر می آییو من یادم رفت بپرسمب...

خبر رفتن تو دغدغه قوها شدعامل پر زدن و کوچ پرستوها شدشمع و پ...

وانشات اینوماکی//پارت ۳

فاصله ای برای زنده ماندن جیمین روی زانوهایش جلوی من ماند، مث...

ستارگان جادویی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط