به شب های بی ستاره قسم که هنوز باور دارم هیچ شبی برای من

به شب های بی ستاره قسم که هنوز باور دارم هیچ شبی برای من بی ستاره نیست حتی اگر دستی تمام ستاره ها را در خرجینش بریزد و ببرد و در ته دور ترین غارها پنهان کند . دستش به تو نمی رسد . از همان روز که شناختمت ، می دانستم که تو همان اتفاقی که هزاران سال پیش از من و بعد از من تکرار می شوی و هیچ وقت تکراری نمی شوی .
انتظار پنجره ای بود روبه روی همه ی آرزوهایم ، پنجره ای که رو به آشتی کنان دوباره پروانه و باغچه باز می شد . انتظار ، همه ی سهم من از تو بود ، از همان روز نخست . من به انتظار گره خوردم . روزی که پنجره را شناختم .
شب که می رسد دلهره می گیرم خوابم نمی برد . می ترسم از این همه تاریکی و این همه یأس . شب که می رسد انگار همه ی غم های جهان در دلم آوار می شود و درست در آخرین لحظه به یاد می آروم که راه شیری از آسمان خانه ی من نیز می گذرد .
دیدگاه ها (۱)

من همینم که هستم هیچوقت برای کس دیگه شدن تلاش نکردم :-\

00:00بیا امشب عاشقی را از نو آغاز کنیم آخر به قول بی بی هر چ...

قشنڪَتریڹ ڪنسرت دنیا❤ صداے نفس ڪشیدڹ👄 ت❤ ودر آغوش مڹ است↝♥ ️

خاطراتِ تو ،نه ارو است که بسوزاندو نه زلزله ای سهمگین ، که و...

(ریاکشن اعضا و قتی جیمین ساعت ۴ صبح بیدار میشه و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط