قاصدک هان چه خبر آوردی

قاصدک ! هان ، چه خبر آوردی ؟

از کجا وز که خبر آوردی ؟

 خوش خبر باشی ، اما ،‌اما

گرد بام و در من 

 بی ثمر می گردی

انتظار خبری نیست مرا 

 نه ز یاری نه ز دیار و دیاری باری

برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس 

 برو آنجا که تو را منتظرند 

 قاصدک

در دل من همه کورند و کرند

دست بردار ازین در وطن خویش غریب

قاصد تجربه های همه تلخ 

 با دلم می گوید 

 که دروغی تو ، دروغ 

 که فریبی تو. ، فریب 

 قاصدک ! هان ، ولی ... آخر ... ای وای 

 راستی آیا رفتی با باد ؟

با توام ، آی! کجا رفتی ؟ آی

راستی آیا جایی خبری هست هنوز ؟

مانده خاکستر گرمی ، جایی ؟

 در اجاقی طمع شعله نمی بندم خردک شرری هست هنوز ؟

 قاصدک !

مرغ های همه عالم شب و روز

در دلم می گریند

"مهدی اخوان ثالث"


sookoot:-(
دیدگاه ها (۲۶)

دوباره دارد غروب میشوددلهره دارم ویک غمِ عجیب وفاصله دارم از...

بابا لنگ دراز عزیزم...تمام دلخوشی دنیای من به این است که ندا...

اگه حال ِ دلم خوبه سکوتم معجزه کرده وگرنه خوب میدونم که درد ...

روز و شب ، با اینکه از دنیا شکایت می کنممن به این دلواپسی ها...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط