آن روز که سبزپوش بودی

آن روز که سبزپوش بودی
حس می کردم
که آرام‌آرام کشت‌زار می‌شوم
آن روز که سرخ‌پوش بودی
حس می‌کردم
که اندک‌اندک ناربُن می‌شوم
آن روز که سپیدپوش بودی
حس می‌کردم
که درنای شعر و دریا می‌شوم
و دیروز که زردپوش بودی
سرم آفتابگردانی شد و
هرجا که می‌رفتی
به دور قامت‌ات می‌گشت
#شیرکو_بیکس
مترجم : رضا کریم‌مجاور
@silver-m
#عشق_منی_تو#بهاره🌸
دیدگاه ها (۱)

صبح شد خیر است...😍@silver-m#بهاره🌸

من اگر به فصل آغوش تو برسمبهار می ‌شومـ شکوفه می ‌دهم ..️حمی...

تو یک روز نیستیتمامِ سالی.تو یک شبیا یک کتاب و یک قطره نیستی...

دل ز تن بردی و در جانی هنوزدردها دادی و درمانی هنوزآشکارا سی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط