۸ پارت ۲۵

فن بوی: از عکسای پیج معلومه خوب با ا٫ت وقت میگذرونی (حسادت)
تهیونگ: آره مشکلی هست؟ (کمی عصبی)
فن بوی: نه فقط یه سوال داشتم
تهیونگ: چیه؟
فن بوی: صورتیه مگه نه؟😏
تهیونگ: دهنتو ببند مرتیکه گاه خوار (عربده)

(تهیونگ یقه طرفو گرفت همه میخواستن جلوشو بگیرن ولی نمیتونستن و تهیونگ افتاد روش و تا میخورد زدش که آجوشی اومد و جداشون کرد)

آجوشی: آقای کیم اینجا چه خبره؟

(تهیونگ یواش بدون اینکه کسی چیزی بفمه به آجوشی کل قضیه رو گفت)

آجوشی: نگران نباشین خودم به خدمتش میرسم (عصبی)

(آجوشی رفت و تایم استراحت رسید و همه اعضا با هم رفتن استراحت کنن)

نامجون: تهیونگ معلوم هست چته (کمی داد)
جین: راست میگه الان کلی حرف برامون در میارن دباره میشی پر هیت ترین آیدل مرد
تهیونگ: خوب شما ها هم اگه جای من بودین همین کارو میکردین
ا٫ت: مگه چه اتفاقی افتاد؟
تهیونگ: نمیخوام راجبش حرف بزنم

(جیهوپ فهمید نمیتونه جلو ا٫ت بگه)

جیهوپ: باشه بعدا بگو
کوک: یعنی چی آخ............
(جیهوپ بهش اشاره کرد که چیزی نگه)

ا٫ت ویو
همین جوری داشتن باهم بحث میکردن که یه دفه جیهوپ به کوک اشاره کرد که چیزی نگه فهمیدم تهیونگ جلوی من نمیخواد راجبش حرف بزنه نمیدونم چی بود ولیخوب

استراحت کردیم و ادامه فن ساینو رفتیم و کلی از فنا هدیه گرفتیم بعد فنساینم قرار بود هرکس بره خونه خودش و کاراشو بکنه

(پرش زمانی به خونه ا٫ت)

ا٫ت ویو
خیلی خسته شده بودم لباسامو عوض کردم و حموم یک ساعته آب گرم انجام دادم اومدم بیرون موهامو خشک کردم و برای خودم یه غذای مشتی درست کردم و خوردم انقدر خسته بودم که دیگه نای بالا رفتن از پله هارو نداشتم همونجا رو کاناپه پتو روم دادم و خوابیدم

جیمین ویو
امروز ا٫ت خیلی خسته شده بود با خودم گفتم یکم براش خوراکی بخرم ببرم و خوشحالش کنم
رفتم فروشگاه هر خوراکی که رنگش صورتی بود رو ورداشتم و خریدم و رفتم در خونه ا٫ت

(پرش زمانی به در خونه)

جیمین ویو
هرچی در میزدم کسی نه جواب میداد نه درو باز میکرد و از اونجایی که ا٫تو خوب میشناختم میدونستم بیرون نمیره پس از پنجره رفتم بالا تو خونش (پسرم مگه دزدی😐)
رفتم تو و با صحنه ای که دیدم باورم نمیشد ا٫ت به کیوت ترین شکل ممکن خوابیده بود کرمم فعال شد لباشو خیلی عمیق بوسیدم و از پشت بغلش کردم و خوابیدم

ا٫ت ویو
.....................................................................
خماری😁
دیدگاه ها (۱۰)

۸ پارت ۲۵

دوستان من گوشیمو عوض کردم و خودم یه سیم کارت جدید گرفتم و ای...

اسکی ممنوع

۸ پارت ۲۴

love Between the Tides¹⁸ ا/ت خیلی احساس ترس تو خونه ی تهیونگ...

پارت ۱۸ فیک مرز خون و عشق

love Between the Tides²⁹م: تو خونه ی ما براش نامه نوشته بودی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط