میگن دختر گریه کنه کمر پدرش میشکنه خب خیلی دوست دارم بدو
میگن دختر گریه کنه کمر پدرش میشکنه خب خیلی دوست دارم بدونم دختری ک بی کس باشه کمر کی براش میشکنه ؟ میگن دختر ینی حوا واسه کسی ک ادمه خب چطوری میشه گرگا تشخیص داد وقتی دستشون از لا در کردن تو دستاشون مث ادمه بلاخره درا دلت وا میکنی یجا گول میخوری
دوست دارم بدونم وقتی ی دخترکنج اتاق اشک میریزه میلرزه بدنش تکیه گاهش کجاس ....
وقت دلت تنهاس خودت ب هر دری میزنی یکی همراه و تکیه گاه خودت کنی بهت بگن جنده وقتی حتی از دلت یکوچلو خبر ندارن
دختر کلی ارزو داره وقتی بچه دار میشهناخوداگاه کل ارزوش میشه اون بچه
وقتی اون بچه فردا تو گوش مادرش میخوابونه سرش داد میزنه خدا کجاس
وقتی ی موجود ظریف رو زنده بگور میکنن عربا فقط بخاطر اینکه جرمش دختر بودنه خدا کجاس
وقتی همین دختر بهشت زیر پا میزاره تا بچش بغل بگیره خدا کو تا ببینه
وقتی شادیاش و خنده هاشو و... پشت ی چادر سیاه پنهان کنه خدا کجاس ...
دختری ک درداشتو خودش میریزه ناخوداگاه حتی وسط مهمونی اشک از چشماش میچکه و نمیفهمه خدا کجاس
وقتی ارامشش ی هدفون میشه ی اهنگ ی اتاق خدا پس کجاس
وقتی صدا شکستن قلبش کل وجودش پرمیکنه و بدنش بخاطر تکه خورده ها قلبش خراشیده میشه خدا کجاس
وقتی ی دختری ک ب ظرافت و معصومیت و پاکی شناخته شده انقدر دستاش مشت میکنه میکوبه تو دیوار ک انگشتاش کبود شه بی حس میشه ینی هیچی واس از دست دادن نداره خدا کو
وقتی انقدر موهاش کوتاه میکنه ک دیگ بلند نمیشه خدا کو
وقتی هم جنس ها خودش ک ازگرگ بدترن بهش میخندن خدا کجاس
وقتی لبخند تلخ میزنه دلش ب حال خودش میسوزه عکسا کودکیش بغل میکنه قربون صدقه خودش میره خدا کجاس
وقتی میدونه عقده خیلی چیزا داره عقده ای بودن دیگ براش فحش نیس حدا کجاس
وقتی تظاهر ب بهترین بودن میکنه خدا کجاس
وقتی دستاش خط عابر پیاده میشه با شکاف ها بزرگ خدا کجاس
وقتی ایمانش میره خدا کجاس
دوست دارم بدونم وقتی ی دخترکنج اتاق اشک میریزه میلرزه بدنش تکیه گاهش کجاس ....
وقت دلت تنهاس خودت ب هر دری میزنی یکی همراه و تکیه گاه خودت کنی بهت بگن جنده وقتی حتی از دلت یکوچلو خبر ندارن
دختر کلی ارزو داره وقتی بچه دار میشهناخوداگاه کل ارزوش میشه اون بچه
وقتی اون بچه فردا تو گوش مادرش میخوابونه سرش داد میزنه خدا کجاس
وقتی ی موجود ظریف رو زنده بگور میکنن عربا فقط بخاطر اینکه جرمش دختر بودنه خدا کجاس
وقتی همین دختر بهشت زیر پا میزاره تا بچش بغل بگیره خدا کو تا ببینه
وقتی شادیاش و خنده هاشو و... پشت ی چادر سیاه پنهان کنه خدا کجاس ...
دختری ک درداشتو خودش میریزه ناخوداگاه حتی وسط مهمونی اشک از چشماش میچکه و نمیفهمه خدا کجاس
وقتی ارامشش ی هدفون میشه ی اهنگ ی اتاق خدا پس کجاس
وقتی صدا شکستن قلبش کل وجودش پرمیکنه و بدنش بخاطر تکه خورده ها قلبش خراشیده میشه خدا کجاس
وقتی ی دختری ک ب ظرافت و معصومیت و پاکی شناخته شده انقدر دستاش مشت میکنه میکوبه تو دیوار ک انگشتاش کبود شه بی حس میشه ینی هیچی واس از دست دادن نداره خدا کو
وقتی انقدر موهاش کوتاه میکنه ک دیگ بلند نمیشه خدا کو
وقتی هم جنس ها خودش ک ازگرگ بدترن بهش میخندن خدا کجاس
وقتی لبخند تلخ میزنه دلش ب حال خودش میسوزه عکسا کودکیش بغل میکنه قربون صدقه خودش میره خدا کجاس
وقتی میدونه عقده خیلی چیزا داره عقده ای بودن دیگ براش فحش نیس حدا کجاس
وقتی تظاهر ب بهترین بودن میکنه خدا کجاس
وقتی دستاش خط عابر پیاده میشه با شکاف ها بزرگ خدا کجاس
وقتی ایمانش میره خدا کجاس
- ۲۲.۳k
- ۲۹ مرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط