نیمه شبی چند دوست به قایق سواری رفتند و مدت زیادی پارو زد

نیمه شبی چند دوست به قایق سواری رفتند و مدت زیادی پارو زدند.
سپیده که زد گفتند چقدر رفته ایم؟ تمام شب را پارو زده ایم!
اما دیدند درست در همان جایی هستند که شب پیش بودند! آنان تمام شب را پارو زده بودند، ولی یادشان رفته بود طناب قایق را از ساحل باز کنند!

در اقیانوﺱ بی پایان هستی، انسانی که قایقش را از این ساحل باز نکرده باشد هر چقدر هم که رنج ببرد، به هیچ کجا نخواهد رسید.

قایق تو به کجا بسته شده است؟
آیا به بدنت بسته شده؟
به افکارت؟
به ناامیدی هایت؟
به ترســها و نگرانیــهایت؟
به گذشته ات؟
و یا به عواطفت؟ ...

این ها ساحل های تو هستند …
دیدگاه ها (۲)

یه شب عالی با آبجیااااااااابعداز یه دوچرخه سواری عالی

گاهی چه دلگیر میشوی از خدا و گاهی چه بی تاب و دلتنگگاهی از ح...

هــمــیـــشـــه لــبـــخــنــــد بـــزنـــیــد ....روزی زنــ...

همیشه که صبر کردن، بخشیدن، ماندن و تحمل کردن به این معنا نیس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط