(روایت یـک عـشق) قسـمت اول
(روایت یـک عـشق) قسـمت اول
مـاهـیِ قـرمزِ حـوض بی تـابِ شـب است...
او بـه مـاه هر شبـش دلـبسته...
قصـد دارد امـشب از دوسـت داشتـنش بـه مـاه بگـوید...
خورشـید کم کـم خـود را از چهـره شهـر پنـهان میکـند...
مـاهـی کـوچولو در آینـه ی لـرزان حـوض موهـایش را صاف میکـند...
+ ســلام ماهـی کوچولو!
صـدای مـاه افـسار قلـب ماهی را پـاره میـکند...
(ادامـه دارد)...
.
. #فاطمه_پورحاتم
مـاهـیِ قـرمزِ حـوض بی تـابِ شـب است...
او بـه مـاه هر شبـش دلـبسته...
قصـد دارد امـشب از دوسـت داشتـنش بـه مـاه بگـوید...
خورشـید کم کـم خـود را از چهـره شهـر پنـهان میکـند...
مـاهـی کـوچولو در آینـه ی لـرزان حـوض موهـایش را صاف میکـند...
+ ســلام ماهـی کوچولو!
صـدای مـاه افـسار قلـب ماهی را پـاره میـکند...
(ادامـه دارد)...
.
. #فاطمه_پورحاتم
۱.۷k
۲۸ مهر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.