ماه ما از در در آمد نیمشب
ماه ما از در در آمد نیمشب
آفتاب ما برآمد نیمشب
بخت ما بیدار شد در نیمروز
عمر رفته بر سر آمد نیمشب
بس که آب دیده ام در خاک ریخت
سرو نازم در بر آمد نیمشب
وصل او در روز خوش باشد ولی
بی رقیبان خوشتر آمد نیمشب
روز تا شب در تمنا بود دل
ناگهانی دلبر آمد نیمشب
خلوت جانم چو شب تاریک بود
روشنی او در آمد نیمشب
نعمت الله را درخت دولتش
از سعادت در بَر آمد نیمشب
شاه نعمتالله ولی
آفتاب ما برآمد نیمشب
بخت ما بیدار شد در نیمروز
عمر رفته بر سر آمد نیمشب
بس که آب دیده ام در خاک ریخت
سرو نازم در بر آمد نیمشب
وصل او در روز خوش باشد ولی
بی رقیبان خوشتر آمد نیمشب
روز تا شب در تمنا بود دل
ناگهانی دلبر آمد نیمشب
خلوت جانم چو شب تاریک بود
روشنی او در آمد نیمشب
نعمت الله را درخت دولتش
از سعادت در بَر آمد نیمشب
شاه نعمتالله ولی
۱۷۸
۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.