ای نورتر از نور
ای نورتر از نور!
کاش آن گونه که با موسی حرف زدی با من هم سخن میگفتی!
هرچند می دانم بارها با من حرف زده ای،با زبان خاموش گل های محمدی،با چشم هاب پرحرف آفتابگردان ها و سفیدی نگاه ماه،آن زمانیکه جهان به چشمم سیاه شده بود.
می خواهم بی هیچ آدابی و تربیتی،با کلام ساده بک چوپان با تو حرف بزنم؛
وهمه حرف های دلم را در طنین ساز یک نی لبک خلاصه کنم:
تو کجایی تا شوم من چاکرت
چارقت دوزم کنم شانه سرت؟
ای خدای موسی!
از تو می خواهم موسی را بفرستی تا از نیل قلبم بگذرد و فرعون نفسم را غرق سازد.
ای پروردگار!
《خلصنا من النار》...مرا از شر آتش گناه خلاص کن!
کاش آن گونه که با موسی حرف زدی با من هم سخن میگفتی!
هرچند می دانم بارها با من حرف زده ای،با زبان خاموش گل های محمدی،با چشم هاب پرحرف آفتابگردان ها و سفیدی نگاه ماه،آن زمانیکه جهان به چشمم سیاه شده بود.
می خواهم بی هیچ آدابی و تربیتی،با کلام ساده بک چوپان با تو حرف بزنم؛
وهمه حرف های دلم را در طنین ساز یک نی لبک خلاصه کنم:
تو کجایی تا شوم من چاکرت
چارقت دوزم کنم شانه سرت؟
ای خدای موسی!
از تو می خواهم موسی را بفرستی تا از نیل قلبم بگذرد و فرعون نفسم را غرق سازد.
ای پروردگار!
《خلصنا من النار》...مرا از شر آتش گناه خلاص کن!
- ۸۶۹
- ۲۸ خرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط