آمدی آمدنت حال مرا ریخت به هم
آمدی ، آمدنت حال ِمرا ریخت به هم
یک نگاهت همه فلسفه را ریخت به هم
آمدی و دل ِمن سخت در این اندیشه ؛
آن همه منطق و قانون چرا ریخت به هم ؟
قاضی ِعادل ِقصه به نگاهت دل باخت
یک نگه کردی و یک دادسرا ریخت به هم
چهره ی شرقی ِزیبای ِتو شد موجب ِخیر
یک به یک انجمن ِغرب گرا ریخت به هم
شاعران ، طالب ِسوژه ، همه دنبال تو اند
سوژه پیدا شد و شعر ِشعرا ریخت به هم
جاذبه مال ِزمین است ، تو شاید دزدی
که فقط آمدنت جاذبه را ریخت به هم
من همان آدم ِ پر منطق ِ بی احساسم
پس چرا آمدنت ، حال ِمرا ریخت به هم ؟
حس و حال همه ی ثانیه ها ریخت به هم
شوق ِیک رابطه با حاشیه ها ریخت به هم
یک نگاهت همه فلسفه را ریخت به هم
آمدی و دل ِمن سخت در این اندیشه ؛
آن همه منطق و قانون چرا ریخت به هم ؟
قاضی ِعادل ِقصه به نگاهت دل باخت
یک نگه کردی و یک دادسرا ریخت به هم
چهره ی شرقی ِزیبای ِتو شد موجب ِخیر
یک به یک انجمن ِغرب گرا ریخت به هم
شاعران ، طالب ِسوژه ، همه دنبال تو اند
سوژه پیدا شد و شعر ِشعرا ریخت به هم
جاذبه مال ِزمین است ، تو شاید دزدی
که فقط آمدنت جاذبه را ریخت به هم
من همان آدم ِ پر منطق ِ بی احساسم
پس چرا آمدنت ، حال ِمرا ریخت به هم ؟
حس و حال همه ی ثانیه ها ریخت به هم
شوق ِیک رابطه با حاشیه ها ریخت به هم
- ۱.۰k
- ۱۲ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط