از زن بودن

از زن بودن
همین تلاطم بی وقفه احساسش را
همین مدام پی دوست داشتن گشتنش را
همین قوی بودن تا بی نهایت اما پی تکیه گاه بودنش را
همین در لحظه همزمان تمام گذشته و آینده بودنش را
همین حس ششم بی خطایش را
همین درک دوست نداشته شدن به شرط خواستنش را
همین بی انتها تا آخر دوست داشتنش را،
دوست دارم...
دیدگاه ها (۱۲)

آنکه می داندچه می گویم ..کجاست؟... #فریدون_مشیری

هر روز یک قدم هرچند کوچک به سمت رویاهایت برداراگه امروز چیزی...

از وقتی شوخی اختراع شددیگه هیچ حرفی تو دل کسی نموند..حکایت ک...

دوباره سیب بچین حوا..من خسته ام..بگذارازاین جا هم بیرونمان ک...

رمان ملکه یخی و شاهزاده سوار بر اسب سفید پارت 30آرمیلااز قضا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط