سن مان کم بود و پدر و مادرهامان اجازه نمی دادند برویم جبه
سن مان کم بود و پدر و مادرهامان اجازه نمی دادند برویم جبهه. خواستیم حسن آقا را واسطه کنیم. گفت: «نمی شه؛ بدون اجازه ی پدر و مادرتون من نمی تونم کاری براتون بکنم.»
تا وقتی آن روز توی تلویزیون صحبت امام را پخش کردند: «امروز رفتن به جبهه تکلیف همه است.» تا شنیدیم، معطل نکردیم. رفتیم پیش حسن آقا. گفتیم: «حالا چی؟» گفت: «حرف، حرف ولیه.»
رفت پیش پدر و مادرهامان.
رفتیم جبهه.
یادگاران، جلد 21 کتاب شهید حسن رضوان خواه ، ص 56
کانال میثاق باشهدا @iranshohada
تا وقتی آن روز توی تلویزیون صحبت امام را پخش کردند: «امروز رفتن به جبهه تکلیف همه است.» تا شنیدیم، معطل نکردیم. رفتیم پیش حسن آقا. گفتیم: «حالا چی؟» گفت: «حرف، حرف ولیه.»
رفت پیش پدر و مادرهامان.
رفتیم جبهه.
یادگاران، جلد 21 کتاب شهید حسن رضوان خواه ، ص 56
کانال میثاق باشهدا @iranshohada
- ۵۸۷
- ۲۲ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط