✍تب کنم اوست طبیب دل بیمار مرا
✍تب کنم اوست طبیب دل بیمار مرا
آتشی ساخته ام ، بر تن آن می سوزم
چون گذر کرد از این وادی غربت در من
هرچه در شعر شود بر قدمش می دوزم...
آتشی ساخته ام ، بر تن آن می سوزم
چون گذر کرد از این وادی غربت در من
هرچه در شعر شود بر قدمش می دوزم...
۷۵۹
۲۷ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.