پارت ۴۲ فیک فقط به من نگاه کن
چانیول:آفرین به هوشت درسته ازت خوشم نمیاد ولی اگه پلیس نبودی میتونستی دس راست خودم بشی
جیمین:من هیچوقت با عوضی ای(ببخشید خودم عذاب وجدان گرفتم به چانیول فوش داد😖💔)مثل تو که هزار تا خانواده رو بدبخت کرده همکاری نمی کنم
چانیول:هه آره مثل اینکه ما به دنیا اومدیم تا با هم سر رزی رقابت کنیم ولی این بازی دیگه تموم شد رزی مال منه
جیمین:مطمئن نباش😏
و قطع کردم
خیالم از رزی راحت بود ولی باید خیلی زود عمل می کردیم
زنگ زدم به ته و داستانو براش تعریف کردم و گفتم به بقیه هم بگه و کامپیوترشو آماده کنه
رسیدم خونه و زود رفتم پیش ته
همه تو اتاق کامپیوتر بودن
جیمین:سلام ته ردیاب رو روشن کن
بچه ها:ردیاب؟😶
جیمین:من به همتون روز اول عضویتتون یه هدیه دادم نه؟
ته:گردنبند
جین:آویز ساعت
کوک:دسبند چرم
جنی:گوشواره
لیسا:قاب گوشی
جیسو:ساعت
لیسا:مال رزیم انگشتر بود
جیمین:خیلی خب نگفتم بگین چی دادم بهتون که..اگه یادتون باشه به همتون گفتم همیشه همراهتون باشه
بچه ها:اره😶
جیمین:خب من توی همه ی اونا ردیاب کار گذاشتم برای همچین مواقعی
کوک:جیمین تو نابغه ای🤩
جین:حقا که پسر خودمی😎
ته:بابا ایول😃
جیمین:خب دیگه تعریف بسه برو ردیایو روشن کن باید عجله کنیم چانیول گف امروز میخواد بزور با رزی ازدواج کنه
جنی:وایییی😱
لیسا:پس چرت تو انقد ریلکسییی
جیمین:چون توی تمام این مدت ما برای الان آماده بودیمو توی راه زنگ زدم به رئیس گفتم که نیرو هارو آناده کنه و زود تر از ما برن اونجا
بچه ها میشه دعا کنین بلو زود برگرده؟
جیمین:من هیچوقت با عوضی ای(ببخشید خودم عذاب وجدان گرفتم به چانیول فوش داد😖💔)مثل تو که هزار تا خانواده رو بدبخت کرده همکاری نمی کنم
چانیول:هه آره مثل اینکه ما به دنیا اومدیم تا با هم سر رزی رقابت کنیم ولی این بازی دیگه تموم شد رزی مال منه
جیمین:مطمئن نباش😏
و قطع کردم
خیالم از رزی راحت بود ولی باید خیلی زود عمل می کردیم
زنگ زدم به ته و داستانو براش تعریف کردم و گفتم به بقیه هم بگه و کامپیوترشو آماده کنه
رسیدم خونه و زود رفتم پیش ته
همه تو اتاق کامپیوتر بودن
جیمین:سلام ته ردیاب رو روشن کن
بچه ها:ردیاب؟😶
جیمین:من به همتون روز اول عضویتتون یه هدیه دادم نه؟
ته:گردنبند
جین:آویز ساعت
کوک:دسبند چرم
جنی:گوشواره
لیسا:قاب گوشی
جیسو:ساعت
لیسا:مال رزیم انگشتر بود
جیمین:خیلی خب نگفتم بگین چی دادم بهتون که..اگه یادتون باشه به همتون گفتم همیشه همراهتون باشه
بچه ها:اره😶
جیمین:خب من توی همه ی اونا ردیاب کار گذاشتم برای همچین مواقعی
کوک:جیمین تو نابغه ای🤩
جین:حقا که پسر خودمی😎
ته:بابا ایول😃
جیمین:خب دیگه تعریف بسه برو ردیایو روشن کن باید عجله کنیم چانیول گف امروز میخواد بزور با رزی ازدواج کنه
جنی:وایییی😱
لیسا:پس چرت تو انقد ریلکسییی
جیمین:چون توی تمام این مدت ما برای الان آماده بودیمو توی راه زنگ زدم به رئیس گفتم که نیرو هارو آناده کنه و زود تر از ما برن اونجا
بچه ها میشه دعا کنین بلو زود برگرده؟
۹.۹k
۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.