شغلِ تو؟ مُعذّب کردنِ مردم!
شهید آوینی (درباره اشعار حضرت امام): به راستی چرا حضرت روحالله استعاراتی را به عاریت گرفته که در آنها چنین تناقضی میان ظاهر اشعار و معانیشان موجود است؟ ظاهر اشعار حکم بر تشبیب و تعشق و بادهگساری کند و باطن اشعار بر معانی دیگری که اصلاً با حکم ظاهر جمع نمی آیند؛ چرا؟ [...] نخست آنکه وضع این اصطلاحات استعاری نه بر اساس قرارداد، بلکه در جواب به یک نیاز فرهنگی و تاریخی انسان، در تناسب باحالات و مقامات و حقایقی باطنی رخ داده است که کلام، مگر بر همین سیاق، از بیان آن حالات و مراتب و حقایق ناتوان است. [...] و دیگر آنکه، در استفاده از این استعارات نوعی «رندی و خلافآمدِ عادات» نیز نهفته است [...] تقوای حقیقی در آزادی از عادات و تعلقات است و انسانِ متقی «عتیق از ملکات» (اشاره به خطبه 230 نهج البلاغه). پس تیشۀ انکار برمیدارد و به جان قواعد و معاقد سستِ خانۀ عقل و وهم و عادات میافتد تا مردمان را به تفکر حقیقی و حقیقتِ تفکر بکشاند.
- ۱۲.۶k
- ۲۷ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط