باز هم شد جمعه و این بی قراری های من

باز هم شد جمعه و این بی قراری های من
این تپیدن های دل . چشم انتظاری های من

باز هم دلواپسی های دلم هنگام ظهر
هرم آغوش و لب و ناگفته ها ی سر به مهر

دیدن ناز نگار و عشوه ها ی و جانیش .
بوسه ی من بر لبش با گریه ی پنهانی اش

کاش وقتی درد عشق و عاشقی درمان نداشت
کاش این آدینه ها هم مغرب و پایان نداشت
دیدگاه ها (۳)

بہ"دلـم” قوڸ داده امڪہ هیچ وقت“اسیر”هر“بیگانه اے”نشوم...“شاه...

میگن دلتنگی...قشنگ ترین ...هدیه ی عشقه ...حالا من با این...ه...

#سلام به آدینه خوش آمدیدسبد سبد گل مهر تقدیم حضور سبزتانیه ...

《دعــۅا》 میـڪنیم《بحـــث》 میـڪنیم《قـــــهر》 میـڪنیم《ݪــــج》 م...

قلب یخیپارت ۱۶این موقع شب پارت رو گذاشتم تا ببینم جغد های وی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط