بو فراموش گرفت ام

بوے فراموشے گرفتہ ام ...
رنگ تنهــایے...
دلشڪستگے ...
بغض و خاموشے...
چیــزے نیست...
گمـانم تاریخ مصرفـم ...
گذشتـــہ است .
دیدگاه ها (۲۰)

میخوانمت... به طعم بوسه های باران بر حریر آبی عشق و نقش میزن...

لطافت برده ازلب هات گیلاسدرخشان گشته از چشمات الماسبه ناز خن...

ساعت هاست برایت شعر می خوانم و تو لبخند می زنی ...این قصه هر...

لبخند که میزنیسیبِ گونه‌اتعجب خوردنی می‌شود...خودت نمی‌دانی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط