+قلبت چی میگه؟!
+قلبت چی میگه؟!
-میگ درد دارم! دوسشون دارم. دیگ نمیکشم!
+منطق و ذهنت چی میگه؟
-مغزم میگ: اگ به فکر تو بودن، اگ دوست داشتن،تنهات نمیذاشتن!
پس توام ولشون کن... .
همشونو ول کن! برو.
قلبم میگه:
ولی دوسشون دارم!
مغزم داد میزنه: دوست ندارن.
قلبم بلند تر داد میزنه:
من دارم!!
انقد داد میزنن؛ گوشم درد میگیره.
قلبم، مغزمُ جر میده.
مغزم،قلبمو آتیش میزنه.
دودش میره تو چشمام.. .
منطقم سردرگمه.
نه میتونه طرف قلبمو بگیره،نه مغزم!
روحم بینشون واستاده که همو پاره نکنن،
خودش زخم میخوره.
من نگاشون میکنم و دلم برا خودم میسوزه.
+نمیدونی باید چیکار کنی.
-نمیدونم.
+هردوشون با ارزشن؛
نمیدونی باید کدومو نادیده بگیری و خفه کنی.
وقتی که، هردوتاشون دارن درست میگن.
-آره و تهشم خودم خفه میشم!
فقط نگاشون میکنم.
نمیتونم، نفس بکشم.
روحمو،حس نمیکنم.
تپشِ قلبمو،حس نمیکنم.
حضور فکر و مغزم و حس نمیکنم.
-میگ درد دارم! دوسشون دارم. دیگ نمیکشم!
+منطق و ذهنت چی میگه؟
-مغزم میگ: اگ به فکر تو بودن، اگ دوست داشتن،تنهات نمیذاشتن!
پس توام ولشون کن... .
همشونو ول کن! برو.
قلبم میگه:
ولی دوسشون دارم!
مغزم داد میزنه: دوست ندارن.
قلبم بلند تر داد میزنه:
من دارم!!
انقد داد میزنن؛ گوشم درد میگیره.
قلبم، مغزمُ جر میده.
مغزم،قلبمو آتیش میزنه.
دودش میره تو چشمام.. .
منطقم سردرگمه.
نه میتونه طرف قلبمو بگیره،نه مغزم!
روحم بینشون واستاده که همو پاره نکنن،
خودش زخم میخوره.
من نگاشون میکنم و دلم برا خودم میسوزه.
+نمیدونی باید چیکار کنی.
-نمیدونم.
+هردوشون با ارزشن؛
نمیدونی باید کدومو نادیده بگیری و خفه کنی.
وقتی که، هردوتاشون دارن درست میگن.
-آره و تهشم خودم خفه میشم!
فقط نگاشون میکنم.
نمیتونم، نفس بکشم.
روحمو،حس نمیکنم.
تپشِ قلبمو،حس نمیکنم.
حضور فکر و مغزم و حس نمیکنم.
۳.۴k
۰۵ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.