شب فرو می افتد

شب فرو می‌ افتد
و من تازه می‌ شوم
از اشتیاق بارش شبنم!
نیلوفرانه به آسمان دهان باز می‌ کنم؛
ای آفریننده ی شبنم و ابر!
آیا تشنگی مرا پایان می‌ دهی؟
تقدیر چیست؟
می‌ خواهم از تو سرشار باشم...
#سلمان_هراتی
#شعر #دلنوشته #ویسگون
#متانویا
دیدگاه ها (۰)

تمامِ شب تو را دیدم که همچون ماه می‌تابیمن از فکرِ تو بیدارم...

دقیقه‌ی آخر پاییز تقویم را معطل می‌کند!شاید،برگردی ...یلدا م...

کوله باریست پر از هیچ که بر شانه ماستگله از دست کسی نیست مقص...

یه دیالوگی رو شنیدم که از دختره پرسید "چرا اینقدر سخت تلاش م...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط