هیچ وقت تو عکس ها خوب نمی اُفتم!
هیچوقت تو عکسها خوب نمیاُفتم!
بهقولمعروف جزو اون دسته از آدمایی هستم که "بدعکس" به حساب میان! ...نمیدونم، شاید هم به نگاهِ خودمون اینجوریه؛ ...بیشتر وقتها تصویری که از خودمون تو آینه میبینیم (حالا هرچهقدرهم که زشت و بیریخت باشیم) خیلیخیلی برامون قابلتحملتر و جذابتر از تصویری هست که تو عکسها ازمون گرفته میشه. با وجود اینکه توی هر دو شرایط همون آدمیم و هیچیمون فرق نکرده.
هیچی فرق نداره جز یه چیزی!
وقتی تو آینه به خودمون نگاه میکنیم، نگاه و حالت چشممون اونجوریه که واقعا هستیم. خندهمون اونجوریه که به دل خودمون میشینه. ...همهچی صافوساده جوریه که خودمون حال میکنیم؛ اما وقتی پای دوربین و عکس گرفتن میاد وسط ـ ناخودآگاه، بدون اینکه خودمون هم بخواهیم ـ حواسمون کامل میره سمتِ آدمهایی که قراره این عکس رو ببینن! میشیم آدمِ اونا! واسه همینهم، جوری ژست میگیریم که اونا خوششون بیاد. حالتِ صورتمون ناخودآگاه جوری میشه که به دل بقیه بشینه. بهقدری میخندیم که نه از توش حرفی در بیاد، نه ایرادی رو صورتمون بذاره. ...یهجورایی انگار واسه جا شدن تو دل بقیه است که نگاه میکنیم به دوربین؛ حالا هر چه قدر هم که تو کادر خوب باشیم، به دلمون نمیشینه؛ ...یواشکی پیش خودمون میگیم:نه! ...بد افتادیم! ...بدعکسیم!
داشتم فکر میکردم به اینکه توی کادرِ زندگی چه قدر ممکنه بدعکس باشم؟ فکر میکردم به اینکه کجاها واسه دلِ خودم زندگی کردم، کجاها واسه دلِ مردم؟ ...کجا واسه خودم خندیدم، کجا واسه مردم؟ کجا آدم خودم بودم، کجا آدم بقیه؟ ...به اینکه چهقدر از ژست و فیگورهایی که واسه بقیه گرفتم، خودم خوشم اومده؟ کجاها پشت خندهها و بزنبرقصهام و خوشخوشانم، یواشکی پیش خودم خلوت کردم و درِ گوشم گفتم: نه! ...بد افتادم! ...بدعکسم!
#محمد_رحیم_نواز
بهقولمعروف جزو اون دسته از آدمایی هستم که "بدعکس" به حساب میان! ...نمیدونم، شاید هم به نگاهِ خودمون اینجوریه؛ ...بیشتر وقتها تصویری که از خودمون تو آینه میبینیم (حالا هرچهقدرهم که زشت و بیریخت باشیم) خیلیخیلی برامون قابلتحملتر و جذابتر از تصویری هست که تو عکسها ازمون گرفته میشه. با وجود اینکه توی هر دو شرایط همون آدمیم و هیچیمون فرق نکرده.
هیچی فرق نداره جز یه چیزی!
وقتی تو آینه به خودمون نگاه میکنیم، نگاه و حالت چشممون اونجوریه که واقعا هستیم. خندهمون اونجوریه که به دل خودمون میشینه. ...همهچی صافوساده جوریه که خودمون حال میکنیم؛ اما وقتی پای دوربین و عکس گرفتن میاد وسط ـ ناخودآگاه، بدون اینکه خودمون هم بخواهیم ـ حواسمون کامل میره سمتِ آدمهایی که قراره این عکس رو ببینن! میشیم آدمِ اونا! واسه همینهم، جوری ژست میگیریم که اونا خوششون بیاد. حالتِ صورتمون ناخودآگاه جوری میشه که به دل بقیه بشینه. بهقدری میخندیم که نه از توش حرفی در بیاد، نه ایرادی رو صورتمون بذاره. ...یهجورایی انگار واسه جا شدن تو دل بقیه است که نگاه میکنیم به دوربین؛ حالا هر چه قدر هم که تو کادر خوب باشیم، به دلمون نمیشینه؛ ...یواشکی پیش خودمون میگیم:نه! ...بد افتادیم! ...بدعکسیم!
داشتم فکر میکردم به اینکه توی کادرِ زندگی چه قدر ممکنه بدعکس باشم؟ فکر میکردم به اینکه کجاها واسه دلِ خودم زندگی کردم، کجاها واسه دلِ مردم؟ ...کجا واسه خودم خندیدم، کجا واسه مردم؟ کجا آدم خودم بودم، کجا آدم بقیه؟ ...به اینکه چهقدر از ژست و فیگورهایی که واسه بقیه گرفتم، خودم خوشم اومده؟ کجاها پشت خندهها و بزنبرقصهام و خوشخوشانم، یواشکی پیش خودم خلوت کردم و درِ گوشم گفتم: نه! ...بد افتادم! ...بدعکسم!
#محمد_رحیم_نواز
۱۶.۳k
۲۳ آبان ۱۴۰۱