خاطرات مقام معظم رهبری از زندان ساواک:

من صحنه‌ های رفتار وحشیانه را به یاد می‌ آورم، اما نمی‌ توانم عمق فاجعه را تصویر کنم...

🔶هر روز در زندان ساواک معادل یک ماه در زندان عادی بود

🔶یکبار من را برای بازجویی فراخواندند؛ در سلول سه نفر همراه من بودند. من را صبح بردند و تا عصر به سلولم برنگشتم. هم سلولی‌هایم گمان کرده بودند که من زیر شکنجه مرده‌ ام و خیلی نگران شده بودند. جالب اینکه وقتی پیش آنها برگشتم، من را نشناختند؛ چون آنها را با محاسن (ریش) بلند ترک کردم و بدون محاسن (ریش) برگشتم. وقتی شروع کردم به حرف زدن، تازه من را شناختند و بعضی‌شان گریه کردند...

منبع : کتاب خون دلی که لعل شد
دیدگاه ها (۰)

بهترین پرچم ها

یک روز بارانی در اردوگاه اوارگان غزه

منم اول به ادعای لوله کشی مشروب تو استادیوم خندیدم؛ ولی واقع...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط