شاعر اگر نمی شدم

شاعر اگر نمی شدم
پیچکی می شدم شاید
پیچیده بر دیوار خانه ات
تا پای پنجره

یا تکه ابری
سرپیچیده از باد
پا به پای تو

شاعر نمی شدم اگر
به غبار هر روزه ای
روی اشیای خانه ات قناعت می کردم
که به جانم بیفتی
پاکم کنی از بودن
گره خورده ام اما به عقوبتی سخت
و کلمه
راه محال
برای رسیدن به توست....
#هومن_محمدکرمی
@dastkhatcafe
دیدگاه ها (۱)

می دانی؟ پایِ دلدادگی که می رسد باید بگویی هرچه بادا باد و ...

زن ها میتوانند در اوج دلتنگی لبخند بزنند آواز بخوانندغذای دل...

زن ها وقتی حال دلشان ردیف باشد سراسر قافیه میشوند مصرع به مص...

. گاهی فقط بیخیال باش ...وقتی قادر به تغییرِ بعضی چیزها نیست...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط