ناغافل خوابم برد

ناغافل خوابم برد

وقتی بیدار شدم

قوم و خویش دورم جمع شده بودند

و فقط حرف های خوب خوب

درباره ام می زدند

اونوقت بود که فهمیدم مُردم ...


#بهشت_می تواند_صبر_کند

#دیالوگ های_ماندگار
دیدگاه ها (۷)

پنجه تو پنجه ، چش تو چش ، با مشکلاتم می جنگم اما از امیدم کم...

وقتی آدما به هیچ صراطی مستقیم نیستنتو هم یه جوری باشکه نه مح...

حبیب محبیان معروف به حبیببه دلیل ایست قلبی در سن ۶۳ سالگیدر ...

‏عینکی ها یک حُسنی دارندوقتی حوصله دیدن بقیه رو ندارندعینک ش...

جیمین فیک زندگی پارت ۶۰#

نام فیک: عشق مخفیPart: 37ویو ات*رفتم توی اتاقمو درو بستمو پش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط