دنیای من توییتویی که نیستی
دنیای من تویی...تویی که نیستی
تویی که نمی آیی تا حال دل پر دردم را بپرسی
تویی که رفته ای...برای همیشه
تویی که هزار بهانه برای نبودنت میاوری...همان تویی که هزار دلیل برای بودنت به من یاد دادی
عشق و زندگی من تویی...
همان تویی که قسم میخوردی میمانی
همان تویی که خوشبختی اش را در دستان پر از عشق من میدید...
کجایی تا دستان یخ کرده ام را به گرمی بفشاری و مثل همیشه به چشمانت بگذاری و ببوسی و با لبخندی دلربا بگویی چه دستان کوچکی...
دلم تنگت بود که برایت نوشتم...هرچند میدانم به دستت نمیرسد...
تویی که نمی آیی تا حال دل پر دردم را بپرسی
تویی که رفته ای...برای همیشه
تویی که هزار بهانه برای نبودنت میاوری...همان تویی که هزار دلیل برای بودنت به من یاد دادی
عشق و زندگی من تویی...
همان تویی که قسم میخوردی میمانی
همان تویی که خوشبختی اش را در دستان پر از عشق من میدید...
کجایی تا دستان یخ کرده ام را به گرمی بفشاری و مثل همیشه به چشمانت بگذاری و ببوسی و با لبخندی دلربا بگویی چه دستان کوچکی...
دلم تنگت بود که برایت نوشتم...هرچند میدانم به دستت نمیرسد...
- ۱.۰k
- ۲۸ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط