من میتونم باهات تو کافه بشینم بگم و بخندم باهات ساعتها قدم بزنم

.
من می‌تونم باهات تو کافه بشینم، بگم و بخندم، باهات ساعت‌ها قدم بزنم،
درد و دل‌هات رو گوش کنم و هر کمکی از دستم بر بیاد واست انجام بدم
و در قبال این‌ها چیزی ازت نخوام، در واقع من می‌تونم یه دوست خیلی خوب واست باشم،
به شرط اینکه تو هیچ وقت حرف از دوست داشتن نزنی، اینجوری کار سخت می‌شه!
به نظرم اگه یه روز حقیقتا احساس کنی که خودت رو دوست داری
باید نسبت به خودت و کارهایی که انجام می‌دی متعهد بشی و دربند اصول خاص خودت زندگی کنی،
چه برسه به روزی که با کسی دیگه حرف از دوست داشتن بزنی،
مسئولیت دوست داشتن خیلی سنگینه.
.
دیدگاه ها (۲)

.کتاب جدید حاج آقا مجتبی تهرانیادب نبوی(2جلد).از سفارشات پیا...

.در زندگی زخم‌هایی هست که مثل خوره روح را آهسته و در انزواء ...

دستش رو قلبم بود.هر وقت می فهمید حالم‌ خوش نیست، همین کار رو...

جیمین فیک زندگی پارت ۷۷#

وانشات گوجو//پارت ۲

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط