Betrayal 💔🥀
Betrayal 💔🥀
پارت=۳
علامت هانا=
د/خ_
پ/ص-
ویو د/خ
اینقدری منو محکم میزد نمیتونستم چشمامو باز کنم خون چشمامو گرفته بود به سختی نفس میکشیدم تا اینکه صدای آشنایی به گوشم خورد وایسا ... نکنه هانای این امکان نداره
یدفه تونستم ببینم چ... چ. ی ه. ه. ها. هاناااا
_هانا امکان ندااارع
_تو هانایی؟؟
=نه پس عمته.. ایشش چندش
_ههه باورم نمیشه دوست صمیم از 8 سالگی باهاش دوست بودم چیشد.. چی. چیشدد چق زندگی مسخرع
اوندفعه یه خشمی وجودم رو گرفت که نتونستم خودمو کنترل کنم اینقدری این خشم زیاد بود که خون جلوی چشمامو گرف
بد هانا خانم میگف محکم تر بزنش پ/ص
هرچی میگف میگفتت بروی چشم بیبی .. ها ک اینطور بیبی
اون هرزه با پوزخند حال بهم زنش نگام میکرد. انقدری بدنم درد میکرد ک نای گریه کردن نداشتم
۲ساعت بعددد
نفهمیدم چی شد ولی غرق خون بودن اوناعع
تنها کاری ک کردم از خونه دور شدعم رفم توی انباری متروکه قایم شدعم شدم ول چن روز بعد توی مغازه پیدام کرد....
اک باعی:/
پارت=۳
علامت هانا=
د/خ_
پ/ص-
ویو د/خ
اینقدری منو محکم میزد نمیتونستم چشمامو باز کنم خون چشمامو گرفته بود به سختی نفس میکشیدم تا اینکه صدای آشنایی به گوشم خورد وایسا ... نکنه هانای این امکان نداره
یدفه تونستم ببینم چ... چ. ی ه. ه. ها. هاناااا
_هانا امکان ندااارع
_تو هانایی؟؟
=نه پس عمته.. ایشش چندش
_ههه باورم نمیشه دوست صمیم از 8 سالگی باهاش دوست بودم چیشد.. چی. چیشدد چق زندگی مسخرع
اوندفعه یه خشمی وجودم رو گرفت که نتونستم خودمو کنترل کنم اینقدری این خشم زیاد بود که خون جلوی چشمامو گرف
بد هانا خانم میگف محکم تر بزنش پ/ص
هرچی میگف میگفتت بروی چشم بیبی .. ها ک اینطور بیبی
اون هرزه با پوزخند حال بهم زنش نگام میکرد. انقدری بدنم درد میکرد ک نای گریه کردن نداشتم
۲ساعت بعددد
نفهمیدم چی شد ولی غرق خون بودن اوناعع
تنها کاری ک کردم از خونه دور شدعم رفم توی انباری متروکه قایم شدعم شدم ول چن روز بعد توی مغازه پیدام کرد....
اک باعی:/
۲.۹k
۱۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.