شاهنامه رازنماد جمشید
#شاهنامه#رازنماد#جمشید
#جمشید- تابش ناز و کام
۱۳- رامش و ساز نوا
یافتههای تپههای باستانی سیلک،تل جری،چشمه علی، کول فره، چغامیش و ... که در گنجینهسراهای ایران باستان و لوور فرانسه نگهداری میشوند نمایشگر پاره ای آیینهای باستانی در بر دارنده رامشگری و بازی (رقص)ها است. درمیان پیکرههای سفالی کشف شده از شهرآیینی ایلام ، چندین تندیس سفالی است که نوازندههایی را درحال نواختن نشان میدهد. این تندیسها از دوره سفال(نوسنگی) است. این همان دوران جمشید است!
برجستهترین یافته، از تپه باستانی جغامیش است. آن مُهری است که بر آن گروهی نوازنده نشان داده شدهاند که پیشرو و نشانگر دیرینگی همنوازی(ارکستر) در سرزمین ما است. چنگ بزرگی را میبینیم که پشت آن نوازندهای زانو زده است. نوازنده دیگری با دستهای باز کوس مینوازد. سه دیگر دو ساز شاخ مانند یکی در دهان و دیگری در دست دارد که نشان میدهد نوازنده ساز بادی (دو ساز یکی زیر نواز و دگر بم نواز) مینوازد و آن دیگری آواز می خواند. بودن خمره و کوزه های کوچک در این نگاره نشان میدهد که این همنوازی نیز به روزگار جمشید (دوره سقال) باز میگردد و از نواختن چوب بر این آوندهای سفالین، نوای خوش پدید میآمده!
نمونه دیگری یافته شده در «تلجری»، در 12 كیلومتری تخت جمشید، آوند سفالین پایهداریست كه بر آن گروهی مردان برهنه نقش گردیده كه پشت یكدیگر نیمخیزند، و گروهی پایکوبی میکنند. برهنگی این مردان گواه رسیدن دیرینگی آن به پیش از روزگار جمشید(ویونگهان=برهنه) است!
آنچه امروز بر گرفته از داستانی ساختگی غربی «موسیقی» خوانده می شود (واژه music بر گرفته از mus است که در افسانه های یونانی نام فرشتهای است که در لایهای میان زمین و آسمان نشسته و ساز میزند!) در برابر این یاوه(خرافه) در زبان پهلوی «هونیاگ» و پیش تر «هونواگ» بوده و در پارسی به «خنیا» دگریده است. «هو» همان «خوب/خوش» است و نواگ/نیاگ هم که امروزه «نوا» گفته میشود!
نخستین نشان از نوای خوش (هونیاگ) و رامشگری در شاهنامه به دورهی جمشید بازمیگردد:
سر سال نو، هرمز فَورَدین،
برآسوده از رنج تن، دل ز کین،
به جمشیدبر گوهر افشاندند؛
مر آن روز را روزِ نو خواندند.
بزرگان به شادی بیاراستند،
می و جام و رامشگران خواستند!
به گواه شاهنامه، ایرانیان، همزمان با پی ریزی سپاه، سازهای رزمی همچون کوس، تبل، کَرنای (نای کار که واژهی کار در زبان پهلوی به معنای جنگ بوده)، شیپور، تَبیره، دَرای، زنگ، نای رویین، گاودُم، خُم رویین، جام، مهره (یا خرمهره)، و... را به کار میبردند که بارها در شاهنامه از آنها یاد شده است.
https://t.me/ShahnamehToosi
@ShahnamehToosi
#جمشید- تابش ناز و کام
۱۳- رامش و ساز نوا
یافتههای تپههای باستانی سیلک،تل جری،چشمه علی، کول فره، چغامیش و ... که در گنجینهسراهای ایران باستان و لوور فرانسه نگهداری میشوند نمایشگر پاره ای آیینهای باستانی در بر دارنده رامشگری و بازی (رقص)ها است. درمیان پیکرههای سفالی کشف شده از شهرآیینی ایلام ، چندین تندیس سفالی است که نوازندههایی را درحال نواختن نشان میدهد. این تندیسها از دوره سفال(نوسنگی) است. این همان دوران جمشید است!
برجستهترین یافته، از تپه باستانی جغامیش است. آن مُهری است که بر آن گروهی نوازنده نشان داده شدهاند که پیشرو و نشانگر دیرینگی همنوازی(ارکستر) در سرزمین ما است. چنگ بزرگی را میبینیم که پشت آن نوازندهای زانو زده است. نوازنده دیگری با دستهای باز کوس مینوازد. سه دیگر دو ساز شاخ مانند یکی در دهان و دیگری در دست دارد که نشان میدهد نوازنده ساز بادی (دو ساز یکی زیر نواز و دگر بم نواز) مینوازد و آن دیگری آواز می خواند. بودن خمره و کوزه های کوچک در این نگاره نشان میدهد که این همنوازی نیز به روزگار جمشید (دوره سقال) باز میگردد و از نواختن چوب بر این آوندهای سفالین، نوای خوش پدید میآمده!
نمونه دیگری یافته شده در «تلجری»، در 12 كیلومتری تخت جمشید، آوند سفالین پایهداریست كه بر آن گروهی مردان برهنه نقش گردیده كه پشت یكدیگر نیمخیزند، و گروهی پایکوبی میکنند. برهنگی این مردان گواه رسیدن دیرینگی آن به پیش از روزگار جمشید(ویونگهان=برهنه) است!
آنچه امروز بر گرفته از داستانی ساختگی غربی «موسیقی» خوانده می شود (واژه music بر گرفته از mus است که در افسانه های یونانی نام فرشتهای است که در لایهای میان زمین و آسمان نشسته و ساز میزند!) در برابر این یاوه(خرافه) در زبان پهلوی «هونیاگ» و پیش تر «هونواگ» بوده و در پارسی به «خنیا» دگریده است. «هو» همان «خوب/خوش» است و نواگ/نیاگ هم که امروزه «نوا» گفته میشود!
نخستین نشان از نوای خوش (هونیاگ) و رامشگری در شاهنامه به دورهی جمشید بازمیگردد:
سر سال نو، هرمز فَورَدین،
برآسوده از رنج تن، دل ز کین،
به جمشیدبر گوهر افشاندند؛
مر آن روز را روزِ نو خواندند.
بزرگان به شادی بیاراستند،
می و جام و رامشگران خواستند!
به گواه شاهنامه، ایرانیان، همزمان با پی ریزی سپاه، سازهای رزمی همچون کوس، تبل، کَرنای (نای کار که واژهی کار در زبان پهلوی به معنای جنگ بوده)، شیپور، تَبیره، دَرای، زنگ، نای رویین، گاودُم، خُم رویین، جام، مهره (یا خرمهره)، و... را به کار میبردند که بارها در شاهنامه از آنها یاد شده است.
https://t.me/ShahnamehToosi
@ShahnamehToosi
۳.۵k
۰۳ بهمن ۱۴۰۰