دکتر صفوی در خاطرات خود می نویسد
📙دکتر صفوی در خاطرات خود می نویسد:
▪️بارها به چشم خود دیدم که چطور این دهقانان را شلاق می زدند و این بیچاره ها فریادشان به آسمان می رفت .
ان طرف تر همسران و پسران و دختران ،فریاد و نعره پدران خود را می شنیدند و تحقیر شده و عاجز از هر گونه دخالتی ،می گریستند.
▪️دختران و پسران ۷تا ۱۵سالگی از طلوع تا غروب آفتاب در مزارع رضا شاه مشغول بیگاری بودند. دهقانان بی چاره از این همه ظلم به کجا می توانستند پناه ببرند؟
📚درماگادان کسی پیر نمی شود، دکتر عطا صوفی، ص ۱۵
▪️بارها به چشم خود دیدم که چطور این دهقانان را شلاق می زدند و این بیچاره ها فریادشان به آسمان می رفت .
ان طرف تر همسران و پسران و دختران ،فریاد و نعره پدران خود را می شنیدند و تحقیر شده و عاجز از هر گونه دخالتی ،می گریستند.
▪️دختران و پسران ۷تا ۱۵سالگی از طلوع تا غروب آفتاب در مزارع رضا شاه مشغول بیگاری بودند. دهقانان بی چاره از این همه ظلم به کجا می توانستند پناه ببرند؟
📚درماگادان کسی پیر نمی شود، دکتر عطا صوفی، ص ۱۵
- ۸۱۵
- ۱۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط