خیره ام باز به تک فنجان قهوه سرد

خیره ام باز به تک فنجان قهوه سرد
روی میز من تنها من غمگین من درد
یاد آن روز که کافه چی هی راه به راه
روی این میز دو فنجان قهوه می آورد
م.ن.راهی
دیدگاه ها (۲)

به او گفتم به او که زود از اینجا رفتبمان با من نرو! او رفت و...

شدم عاشق دختر دلربایی چه زیباست نامش اگر چه میان خزان و زمست...

عظیم ترین ساختمان ها، بزرگترین کارخانه ها،پیچیده ترین تولیدا...

بچه ها را ببخشید وقتی بزرگ می شوند و فراموشتان می کنند.دعا ک...

چرا حرف منو باور نمیکنی

چند پارتی...Jealous little one💞Part2ماریا: بله رئیس...تهیونگ...

ماسه ها قهوه ای رنگ به دخترک احساسی فراتر از ارامش میبخشیدند...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط