معرفی رمان زیبا اقیانوس مشرق مجید پورولی کلشتری
#معرفی_رمان_زیبا #اقیانوس_مشرق #مجید_پورولی_کلشتری
#بریده_کتاب
عمران زیر تیغ آفتاب، چونان ماری که زخم خورده باشد، افتاده بر خاک تفتیده ی کویر، با جامه ای دریده و مندرس، غلتان و خیزان، خود را پیش می برد.
دهانش به دهان ماهی از دریا دورمانده ای می ماند که پی آبی که نیست، مدام باز و بسته می شود و در نهایت بی صدایی آب می طلبد.
دست های استخوانی و رنجورش را پیش تر از تن خسته اش بر خاک می گذارد و خود را پیش می برد و رمل برهوت را می شکافد.
رد خشکیده ای از خون بر بازویش پیداست، نفس هایش کشدار و خشدار، نوبت به نوبت از دهان خشکیده اش بیرون می آید.
لب های ترک خورده و ورم کرده اش از بی آبی سپید شده است.
به یک باره سایه ای بر سرش می افتد...
#معرفی_کتاب #بخون
#بریده_کتاب
عمران زیر تیغ آفتاب، چونان ماری که زخم خورده باشد، افتاده بر خاک تفتیده ی کویر، با جامه ای دریده و مندرس، غلتان و خیزان، خود را پیش می برد.
دهانش به دهان ماهی از دریا دورمانده ای می ماند که پی آبی که نیست، مدام باز و بسته می شود و در نهایت بی صدایی آب می طلبد.
دست های استخوانی و رنجورش را پیش تر از تن خسته اش بر خاک می گذارد و خود را پیش می برد و رمل برهوت را می شکافد.
رد خشکیده ای از خون بر بازویش پیداست، نفس هایش کشدار و خشدار، نوبت به نوبت از دهان خشکیده اش بیرون می آید.
لب های ترک خورده و ورم کرده اش از بی آبی سپید شده است.
به یک باره سایه ای بر سرش می افتد...
#معرفی_کتاب #بخون
۴.۲k
۲۰ تیر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.