آقای من

آقای من؛
در پایانه ی شلوغ دنیا
بی تو خسته و سرگردانم
در این ناکجاآباد
بدنبال بلیطی می گردم که من را به تو برساند ...
قیمتش را محبت تو درج کرده اند...
نمیدانم این قلب سیاه را قابل میدانی یا نه!
خوب من؛💔
اشکهایم 😭 کوچکند و سیاهی هایم بزرگ...
آه که در این گستره چه ناتوانم!
ِمهربان من؛
دستی برآر و قلبم را از غیر خودت بتکان
میدانم
دستان مهربانت سیاه نمیشوند
اما قلبی را درخشان خواهی کرد...
قلبی که آن را خرج رسیدن به تو خواهم کرد
آه، که عطرِ دستان معطرت چقدر نزدیکند
انگار همیشه اینجا بوده اند ...

🌸 🌸 🌸
دیدگاه ها (۴)

هر کس غذا بخورد و دیگری به او نگاه کند، و به او ندهد...#حدیث...

⭕ ️ #شمر زمانت را بشناس🔺 شمر آب را بر روی بی‌گناهان بستو #تر...

⛔ ️ثواب‌ها بعد از ظهور امام زمان به شدت پایین می‌آید!⚠ ️ تفا...

💠 حکایت این روزهای صدا و سیما

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط