گفتم ای دل نروی

گفتم ای دل ، نروی ؟
خار شوی ، زار شوی
بر سر آن دار شوی
بی بر و بی بار شوی
نکند دام نهد ؟
خام شوی ، رام شوی ؟
نپَری جلد شوی ،
بی پر و بال شوی ؟
نکند جام دهد ؟
کام دهد ، از لب خود وام دهد ؟
در برت ساز زند ، رقص کند،
کافر و بی عار شوی ؟
نکند مست شوی ،
فارغ از این هست شوی ؟
بعد آن کور شوی ؟!
کَر شوی ، شاعر و بیمار شوی ؟!
نکُند دل نکَنی ؟
دل بکَند ،
بهر تو دل دل نکند ؟
برود در برِ یار دگری ،
صبح که بیدار شوی ؟!
#بخوان_شعر_سخن_ناب
دیدگاه ها (۳)

پیدا کردن نقطه ضعف دیگران کمی هوش میخواهد اما سوء استفاده نک...

زندگی دفتری از خاطره هاست ...ما همه همسفر و رهگذریم ...آنچه ...

غم که از حد بگذرد دل حس پیری میکند سن هر کس را غمش اندازه گی...

نه آن باش از تو سیر شوند نه آن باش بر تو شیر شوند#بخوان_شعر_...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط