اون روز میاد

.
اون روز میاد ..
که تو خسته و کوفته از سر کار میای ..
با اخم ولو میشی رو کاناپه ..
کانالا رو بالا پایـیـن میکنی و سـر آخـر تلویزیونو خـامـوش مـیکـنـی و کنترلو پــرت میکنـی یه گـوشه ..
بعد خیره به زمین بم میگی برم از جیب کاپشنت یه جعبه بیارم ..
منم که دیگه حالم ازت گرفته شده زیر لب غرغر کنان میرم و میارمش و وایمیسم کنارت ..
یه نگا به صــورت مچاله م میکنی و خنــدت میگیره ..
بازومو میگیری و منو مینشونی تو بغلت ..
منم که مثلا قهر کردم جعبه رو با سردی باز میکنم و میبینم توش پر از پاستیل خرسیه..
از خوشحالی جیغ میزنمو میبوسمت..
تو ام که دیگه شادی منو دیدی میگی درسته سرم شلوغه ولی یادم نمیره خانوم خانومای خودمو خوشحال کنم..
بعدشم من مث همیشه تو آغوش امنت آروم.. میگیرمو دونه دونه پاستیلا رو باهم میخوریم
یکی من
دیدگاه ها (۹)

..ﭼﻪ ﻗﺸﻨﮕﻪ ..ﺁﺩﻡ ﯾﮑﯿﻮ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﻟﺶ ﮔﺮﻓﺖ ، ﺯﻧﮓ ﺑﺰﻧﻪ...

.عاشقم..... اهل همین کوچه ی بن بست کـناری ، که تو از پنجره...

..ﺗــﻮ ﺯﻧــدﮔــﯽ ﻫــﺮ آﺩﻣـــﯽ ﯾــه نـفـــﺮ ﻫــﺴــﺖ ﮐــه .. ﻫ...

با اینکه نمیبینی ولی مث هرشب پست میزارم واستشبت بخیر روااااا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط