Part 1c:
Part 1c:
ویو هاری :
امروز باید برم اولین روز کاریمو تو شرکت جدید شروع کنم البت اگه قبولم کنن هنوز تستم ندادم ساعت ۶ پاشدم کارامو کردم لباسمم پوشیدم رفتم سوار ماشینم شدم و به سمت شرکت روندم
( هاری + کوک _ منشی * مامان هاری با م .ه بابای هاری با ب.ه تهیونگ ÷ مامان کوک با م.ک بابای کوک با ب.ک لیا =)
* سلام بفرمایید
+ سلام واسه استخدام اومدم دیروز تماس گرفتین در خواست دادید
* بله فک کنم باید کیم هاری باشید درسته؟
+ بله
* خیله خب دنبال من بیاید بریم سمت اتاق مدیر شرکت
دنبالش رفتم رفت تو اتاقه احازه ورود گرفت و اومد بهم گف میتونم برم داخل داشتم میرفتم که یهو دستمو گرفت و
* ببین رئیس خیلی سخت گیره حواست باشه ادم مغروریه خیلیم جدیه از دخترایی که لوسن هم خوشش نمیاد حواست باشه
+ نگران نباش ما به این جور افراد میگیم تقص من از اون تقص ترم مرسی
در زدم و وارد اتاق شدم دیدم رو صندلی نشسته ولی پشتش بهمه یه صندلی اونجا بود بدون اینکه چیزی بگم رفتم نشستم رو صندلی پامم انداختم رو پام و هیچی نگفتم
_ میبینم که لالی
+ عذر میخوام ولی شماهم همینجور رفتار کردید
_عجب
سوالات لازم رو کوک میپرسه ازش و استخدام میشه
_ خب استخدام شدی حالا ام برو منشی بهت بگه کارایی که باید بکنی رو
بدون هیچ حرفی و تعظیمی از رو صندلی خیلی اروم بلند شدم و سمت در رفتم درو باز کردم و رفتم بیرون رفتم پیش منشی تا بهم بگه باید چیکار کنم
ویو کوک :
منشی اومد گفت این دختر جدیده اومده واسه استخدام گفتم بیاد تو خودمم پشتمو کردم بعش که جو ورش نداره دیدم یکب در زد گفتم بیاد داخل ولی دیدم هیچ صدایی نیومد یعنی نه سلامی نه عیلکی هیچی برگشتم دیدمش واو دختر خیلی خوشگل و ساده ای بود ولی خب معلوم بود که خیلی افاته ایه
بعد اینکه مصاحبه تموم شد گفتم بره بیرون تا منشی بهش بگه چیکار کنه اونم بدون هیچ حرفی خیلی اروم بلند شد و رفت تعجب کرده بود تاحالا هیچ دختری اینجوری باهام رفتار نکرده بود زنگ زدم تهیونگ یه سر بیاد شرکت میخواستم اونم تو شرکت استخدام کنم
تهیونگ اومد پیش کوک
÷ سلام داش چطوری
_ فدات داشم بیا بشین
_ تهیونگ تو حاضری مدل شرکت من بشی
÷ اره ولی چیشد یهو اینو پرسیدی
_ امروز یه دختره رو استخدام کردم به عنوال مدل و میخوام یه کاپل واسش انتخاب کنم به عنوان مدل
÷ اوکی داش بگو دختره بیاد ببینمش
_ باشه
به منشی گفتم دختره رو بیاره اتاقم
ویو هاری :
امروز باید برم اولین روز کاریمو تو شرکت جدید شروع کنم البت اگه قبولم کنن هنوز تستم ندادم ساعت ۶ پاشدم کارامو کردم لباسمم پوشیدم رفتم سوار ماشینم شدم و به سمت شرکت روندم
( هاری + کوک _ منشی * مامان هاری با م .ه بابای هاری با ب.ه تهیونگ ÷ مامان کوک با م.ک بابای کوک با ب.ک لیا =)
* سلام بفرمایید
+ سلام واسه استخدام اومدم دیروز تماس گرفتین در خواست دادید
* بله فک کنم باید کیم هاری باشید درسته؟
+ بله
* خیله خب دنبال من بیاید بریم سمت اتاق مدیر شرکت
دنبالش رفتم رفت تو اتاقه احازه ورود گرفت و اومد بهم گف میتونم برم داخل داشتم میرفتم که یهو دستمو گرفت و
* ببین رئیس خیلی سخت گیره حواست باشه ادم مغروریه خیلیم جدیه از دخترایی که لوسن هم خوشش نمیاد حواست باشه
+ نگران نباش ما به این جور افراد میگیم تقص من از اون تقص ترم مرسی
در زدم و وارد اتاق شدم دیدم رو صندلی نشسته ولی پشتش بهمه یه صندلی اونجا بود بدون اینکه چیزی بگم رفتم نشستم رو صندلی پامم انداختم رو پام و هیچی نگفتم
_ میبینم که لالی
+ عذر میخوام ولی شماهم همینجور رفتار کردید
_عجب
سوالات لازم رو کوک میپرسه ازش و استخدام میشه
_ خب استخدام شدی حالا ام برو منشی بهت بگه کارایی که باید بکنی رو
بدون هیچ حرفی و تعظیمی از رو صندلی خیلی اروم بلند شدم و سمت در رفتم درو باز کردم و رفتم بیرون رفتم پیش منشی تا بهم بگه باید چیکار کنم
ویو کوک :
منشی اومد گفت این دختر جدیده اومده واسه استخدام گفتم بیاد تو خودمم پشتمو کردم بعش که جو ورش نداره دیدم یکب در زد گفتم بیاد داخل ولی دیدم هیچ صدایی نیومد یعنی نه سلامی نه عیلکی هیچی برگشتم دیدمش واو دختر خیلی خوشگل و ساده ای بود ولی خب معلوم بود که خیلی افاته ایه
بعد اینکه مصاحبه تموم شد گفتم بره بیرون تا منشی بهش بگه چیکار کنه اونم بدون هیچ حرفی خیلی اروم بلند شد و رفت تعجب کرده بود تاحالا هیچ دختری اینجوری باهام رفتار نکرده بود زنگ زدم تهیونگ یه سر بیاد شرکت میخواستم اونم تو شرکت استخدام کنم
تهیونگ اومد پیش کوک
÷ سلام داش چطوری
_ فدات داشم بیا بشین
_ تهیونگ تو حاضری مدل شرکت من بشی
÷ اره ولی چیشد یهو اینو پرسیدی
_ امروز یه دختره رو استخدام کردم به عنوال مدل و میخوام یه کاپل واسش انتخاب کنم به عنوان مدل
÷ اوکی داش بگو دختره بیاد ببینمش
_ باشه
به منشی گفتم دختره رو بیاره اتاقم
۹.۲k
۱۰ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.