حقیقتی تلخ
#حقیقتی_تلخ
وقتی دیدم درشڪه را اسب می ڪشد
و انعام را درشڪه چی می برد و
به چشمان اسب ،
چشم بند زده ، بر دهانش پوزبند
تا ڪم ببیند و ڪم بخورد و دم نزند ،
همه چیز را فهمیدم ...
تداعی تراژدی غم انگیز زندگی فلاڪت بار
مردم نگون بختی ڪه روی گنج
نشسته اند ولی از جهل و فقر و
بدبختی رنج می برند ...
#منتسب_صادق_هدایت
وقتی دیدم درشڪه را اسب می ڪشد
و انعام را درشڪه چی می برد و
به چشمان اسب ،
چشم بند زده ، بر دهانش پوزبند
تا ڪم ببیند و ڪم بخورد و دم نزند ،
همه چیز را فهمیدم ...
تداعی تراژدی غم انگیز زندگی فلاڪت بار
مردم نگون بختی ڪه روی گنج
نشسته اند ولی از جهل و فقر و
بدبختی رنج می برند ...
#منتسب_صادق_هدایت
۴۳۱
۱۵ اسفند ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.