توی نجف یه خونه بود که دیواراش کاگلی بود
توی نجف یه خونه بود که دیواراش کاگلی بود
اسم صاحب اون خونه مولای مردا علی بود
نصف شبا بلند میشد یه کیسه داشت که برمی داشت
خرما و نون و خوردنی هرچی که داشت تو اون میذاشت
راهی کوچهها میشد تا یتیما رو سیر کنه
تا سفره خالیشونو پر از نون و پنیر کنه
شب تا سحر پرسه میزد پس کوچههای کوفه رو
تا پر بارون بکنه باغای بی شکوفه رو
عبادت علی مگه میتونه غیر از این باشه
باید مثل علی بشه هر کی که اهل دین باشه
بعد علی کی میتونه محرم راز من بشه
درد دلم رو گوش کنه تا چاره ساز من بشه
فردا اگه مهدی بیاد دردا رو درمون میکنه
آسمون شهرمونو ستاره بارون میکنه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#یاصاحب_الزمان
اسم صاحب اون خونه مولای مردا علی بود
نصف شبا بلند میشد یه کیسه داشت که برمی داشت
خرما و نون و خوردنی هرچی که داشت تو اون میذاشت
راهی کوچهها میشد تا یتیما رو سیر کنه
تا سفره خالیشونو پر از نون و پنیر کنه
شب تا سحر پرسه میزد پس کوچههای کوفه رو
تا پر بارون بکنه باغای بی شکوفه رو
عبادت علی مگه میتونه غیر از این باشه
باید مثل علی بشه هر کی که اهل دین باشه
بعد علی کی میتونه محرم راز من بشه
درد دلم رو گوش کنه تا چاره ساز من بشه
فردا اگه مهدی بیاد دردا رو درمون میکنه
آسمون شهرمونو ستاره بارون میکنه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#یاصاحب_الزمان
- ۲.۷k
- ۲۹ مرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط