کتاببخون
#کتاب_بخون
نامه های یک زنناشناس ..
رمان نویس محبوب پس از سه روز گردش در کوهستان صبح زود بشهر وین برشت و در ایستاه راه آهن روزنامه ای خرید همینکه چشمش بتاریخ ان افتاد بخاطرش رسید که آن روز روز تولد اوست پیش خود فکر کرد که در چهل و یک سال از عمرش میگذرد ولی این فکر نه او را شاد و نه متاسف کرد . با نگاهی سر سری روزنامه را با سرو صدا ورق زد و سپس اتومبیلی کرایه کرد و بمنزلش رفت
نامه های یک زنناشناس ..
رمان نویس محبوب پس از سه روز گردش در کوهستان صبح زود بشهر وین برشت و در ایستاه راه آهن روزنامه ای خرید همینکه چشمش بتاریخ ان افتاد بخاطرش رسید که آن روز روز تولد اوست پیش خود فکر کرد که در چهل و یک سال از عمرش میگذرد ولی این فکر نه او را شاد و نه متاسف کرد . با نگاهی سر سری روزنامه را با سرو صدا ورق زد و سپس اتومبیلی کرایه کرد و بمنزلش رفت
- ۲.۷k
- ۱۷ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط