به بازیگری ماند این چرخ مست

به بازیگری مانَد این چرخِ مست
که بازی برآرد به هفتاد دست
زمانی به خنجر، زمانی به تیغ
زمانی به باد و زمانی به میغ
زمانی به دستِ یکی ناسزا
زمانی خود آرد ز سختی رها
زمانی دهد گنج و تخت و کلاه
زمانی غم و خواری و بند و چاه
همی‌خورد باید، کسی را که هست
منم تنگ‌دل تا شدم تنگ‌دست
اگر خود نزادی خردمندمرد
ندیدی ز گیتی چنین گرم و سرد
بزاد و به کوری و ناکام زیست
بر این زیستن زار باید گریست!
سرانجام خاک است بالینِ اوی
دریغ آن دل و رای و آیینِ اوی
دیدگاه ها (۱)

چقدر عکس غمناکیه 🙁خالق تام و جری Gene Deitch درگذشت

عکس این جفت پنگوئن که عاشقانه به روشنایی‌های شهر ملبورن استر...

حسن تو دایم بدین قرار نماندمست تو جاوید در خمار نماندای گل خ...

کرونا یقه نفت آمریکا را گرفت ‍ نمودار قیمت نفت در ۷۰سال اخیر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط