شکلات را گاز میزنم
شکلات را گاز میزنم
تلخیِ قهوه را بغل می گیرم
کافه را دورِ خودم میپیچم
از سرمایِ نبودت مینوشم
فوت میکنم شکر را در مشت
شیرِ و شکر را بهم میریزم
دود سیگار بین انگشتانم
لیز می خورد بین نفس هایم
خاکستر سیگار به روی کاشی
فنجان شکست...
سِیلی از خون به زیر سیگاری!
کافه همیشه برای من تعطیل شد
در تخت بیمارستان شنیدم میگفتند:
صاحب کافـــهِ ...
خودکشی را برای تو
ممنوع اعلام کرده...
@blueheartB💜
تلخیِ قهوه را بغل می گیرم
کافه را دورِ خودم میپیچم
از سرمایِ نبودت مینوشم
فوت میکنم شکر را در مشت
شیرِ و شکر را بهم میریزم
دود سیگار بین انگشتانم
لیز می خورد بین نفس هایم
خاکستر سیگار به روی کاشی
فنجان شکست...
سِیلی از خون به زیر سیگاری!
کافه همیشه برای من تعطیل شد
در تخت بیمارستان شنیدم میگفتند:
صاحب کافـــهِ ...
خودکشی را برای تو
ممنوع اعلام کرده...
@blueheartB💜
۵۲۸
۲۹ تیر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.