قسمت
قسمت10
کای(روز عملیات)
از دیشب تا حالا دم بار وایستادیم
+قربان کی شروع کنیم؟
"الان نه
=قربان یکم مشکوک نیست؟
"چرا؟
=از اون موقه تاحالا هیچ حرکتی نکردن.
بعداز بیست دیقه
"شروع میکنیم
+=^اطاعت ...............چن و شیومین رفتن پشت بار
"لی با گروهت برو سمت راست
+اطاعت
با گروهم رفتم سمت چپ و باهم وارد شدیم به پایین ترین طبقه رفتیم اونجا گ/ی با/ر بود کلی بادیگارد اونجا بود کا کشته شدن جای تعجبش اینجا بود که هیشکی تو با/ر نبود به دفتر لوهان رفتم با پام درو باز کردم یه صدای ضبط شده با صدای لوهان&سلام کیم کای زدی ...............من زرنگ تر از توام کیم کای&
حرصم در اومده بود دیگه داشت دیوونم میکرد تمام مدارکی که بودو برداشتمو برگشتم اداره.رفتم تو اتاق کریس در زدم
×بیا تو
رفتم داخل
"قربان من ...من متاسفم
×کای تقصیر تو نیست الانم برو خونه استراحت کن
"من این پروندرو تکمیل میکنم قول میدم قربان
و اومدم بیرون لی رفته بود ولی چن و شیو بودن
"شماها نمیخواید برید؟
=چرا ولی
^کای
"هووم
^تو...تو مطمئنی که سهون کار نمیکنه؟
"ا...اره
=ببین جوش نیاریا ولی من و چن و سوهو سهونو دو...دوبار تو یه کافیشاپ دیدیم...که...که داشت کار میکرد
"چییییییییییییییییییییییییییییییییی؟
^راستش سهون تو یه کافی شاپ کار میکنه.
تقریبا میخواستم اون موقه کله ی سهونو بکنم بدون خدافظی زدم بیرون
^=کاااآااای کااااااااااااااای کاااای کای
با سرعت رفتم خونه درو باز کردم و رفتم تو
"سهووووووووووووووووووووووووووووووووووونننن
از اشپز خونه زد بیرون
_چیه چی شده؟
"تو کار میکنی؟
_چ...چی؟
"گفتم تو کااار میکنیییییی؟
_.......
"جواب منو بده
_کای...من...من فقط میخواستم بهت کمک کنم من نمیخواستم .... نمیخواستم.............
نمیدونم چی شد ولی تا به خودم اومدم دیدم چنان سهونو زدم که افتاده زمین فکم قفل شده بود سهون با چشمای گریون(سوسول)خفه (بی ادب)ببند(من تلافی میکنم ولی چشم)اووف رفت بالاو با کوله پشتیش اومد پایین داشت از در میرفت بیرون که جلوشو گرفتم
"سهون من قصدی نداشتم ببخشید اشتباه کردم
_ولم کن کای
"سهون من قصدی نداشتم ببخشید ببخشید
منو هول داد اون ورو رفت بیرون رفتم دنبالش
_کای فقط میخوام چن دیقه تنها باشم همین برمیگردم باشه حالا دنبالم نیا
با این حرفش برگشتم تو خونه میدونستم زیادی تند رفتم و الانم باید تنها باشه.
لوهان
&تاعو
تاعو#بله
&الان موقشه سهونو برام بیار
کای(روز عملیات)
از دیشب تا حالا دم بار وایستادیم
+قربان کی شروع کنیم؟
"الان نه
=قربان یکم مشکوک نیست؟
"چرا؟
=از اون موقه تاحالا هیچ حرکتی نکردن.
بعداز بیست دیقه
"شروع میکنیم
+=^اطاعت ...............چن و شیومین رفتن پشت بار
"لی با گروهت برو سمت راست
+اطاعت
با گروهم رفتم سمت چپ و باهم وارد شدیم به پایین ترین طبقه رفتیم اونجا گ/ی با/ر بود کلی بادیگارد اونجا بود کا کشته شدن جای تعجبش اینجا بود که هیشکی تو با/ر نبود به دفتر لوهان رفتم با پام درو باز کردم یه صدای ضبط شده با صدای لوهان&سلام کیم کای زدی ...............من زرنگ تر از توام کیم کای&
حرصم در اومده بود دیگه داشت دیوونم میکرد تمام مدارکی که بودو برداشتمو برگشتم اداره.رفتم تو اتاق کریس در زدم
×بیا تو
رفتم داخل
"قربان من ...من متاسفم
×کای تقصیر تو نیست الانم برو خونه استراحت کن
"من این پروندرو تکمیل میکنم قول میدم قربان
و اومدم بیرون لی رفته بود ولی چن و شیو بودن
"شماها نمیخواید برید؟
=چرا ولی
^کای
"هووم
^تو...تو مطمئنی که سهون کار نمیکنه؟
"ا...اره
=ببین جوش نیاریا ولی من و چن و سوهو سهونو دو...دوبار تو یه کافیشاپ دیدیم...که...که داشت کار میکرد
"چییییییییییییییییییییییییییییییییی؟
^راستش سهون تو یه کافی شاپ کار میکنه.
تقریبا میخواستم اون موقه کله ی سهونو بکنم بدون خدافظی زدم بیرون
^=کاااآااای کااااااااااااااای کاااای کای
با سرعت رفتم خونه درو باز کردم و رفتم تو
"سهووووووووووووووووووووووووووووووووووونننن
از اشپز خونه زد بیرون
_چیه چی شده؟
"تو کار میکنی؟
_چ...چی؟
"گفتم تو کااار میکنیییییی؟
_.......
"جواب منو بده
_کای...من...من فقط میخواستم بهت کمک کنم من نمیخواستم .... نمیخواستم.............
نمیدونم چی شد ولی تا به خودم اومدم دیدم چنان سهونو زدم که افتاده زمین فکم قفل شده بود سهون با چشمای گریون(سوسول)خفه (بی ادب)ببند(من تلافی میکنم ولی چشم)اووف رفت بالاو با کوله پشتیش اومد پایین داشت از در میرفت بیرون که جلوشو گرفتم
"سهون من قصدی نداشتم ببخشید اشتباه کردم
_ولم کن کای
"سهون من قصدی نداشتم ببخشید ببخشید
منو هول داد اون ورو رفت بیرون رفتم دنبالش
_کای فقط میخوام چن دیقه تنها باشم همین برمیگردم باشه حالا دنبالم نیا
با این حرفش برگشتم تو خونه میدونستم زیادی تند رفتم و الانم باید تنها باشه.
لوهان
&تاعو
تاعو#بله
&الان موقشه سهونو برام بیار
- ۶.۱k
- ۰۶ تیر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط