این جمع نیست دلگیرت میند

این جــمعہ نیست ڪہ دلگیرت میڪند
خاطرات گذشته است
ڪہ بدون دعوت
دور میز، ڪنارت می نشینند
تا با تو چای بنوشند
چایت را سر بڪش
تمام پنجره هارا باز ڪن
تا سرمای زمستان
دلتنگیهایت را منجمد ڪند..
دیدگاه ها (۲)

غروب جمعه دقیقا شبیه یک"دار"استکه مجرمی دم آخر به آن گرفتار ...

انگار جمعه حق یتیمی را خوردهو خداعاقش کردهطوری که به دل هیچ ...

کنسـرت سینمـاگـردشهمسـر ...سیگـار ...هـر کـاری هـم بکنـی بال...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط