این جــمعہ نیست ڪہ دلگیرت میڪند خاطرات گذشته است ڪہ بدون دعوتدور میز، ڪنارت می نشینند تا با تو چای بنوشند چایت را سر بڪشتمام پنجره هارا باز ڪنتا سرمای زمستاندلتنگیهایت را منجمد ڪند..