سلام روز بارونی
سلام، روز بارونی
با یه دست باخته همه چیزمو میزارم وسط
معلما بهم میگفتن یاغی
پدر و مادرم بهم میگفتن از دست رفته
کشیش ها بهم میگفتن شیطان
مجبورم میکردن جلوی صلیب زانو بزنم
از وقتی جوان بودم، با اسمای مختلف صدام میکردن و بهم دستور میدادن
مدت هاس به دیوار تکیه دادم، منو فرزند نمونه درد صدا کنید
خونه مذهبی، زمونه فرق میکرد
بهم میگفتن استعداد داری
اما برای شکوفا شدن ذهنم شرور بود
با گناه با شرم با چوب بزرگ شدم
( گوساله های لعنتی به نام خداشون قربانی شدن )
اداعا میکردن عشق بوده، اما برای من دلشکستگی بود
بعدها گفتن ” همه زخمهات درس هستن و برای اینکه به یادت بیارن، میتونی بیشتر پیشرفت کنی
از بالا به اطراف نگاه کردن چه فایده داره وقتی در تیر رس شکارچی باشی؟
بعضی وقتا آرزو میکنم که ای کاش در رحم مادرم گیر میکردم
توی رحمش تبدیل به خاک میشدم
رایحه جوانیم، یه عطر سنگ دلانس
عجیب نیست که همیشه از آدم بزرگای اطرافم متنفرم
بارون، بارون خواهد بارید
و شاید فردا فرا نرسه
اما شاید اشک ها ببارن تا درد از بین بره
سعی میکنم جلوی بارون رو بگیرم
( میدونم چه حسی داره )
نمیتونم از درد فرار کنم
حس میکنم دارم دیوونه میشم
فکرای بد مغزمو پر کردن
شیاطین دارن توی رگ هام شنا میکنن
دو ثانیه تا سقوط به درون پوچی
نمیتونم از درد فرار کنم
سعی میکنم جلوی بارون رو بگیرم
وقتی بچه بودم
متقاعد شده بودم که سرنوشتم رفتن به باشگاه 27 ساله هاس ( 27 سالگی میمیرم )
( کلاب یا باشگاه 27 ساله ها اشاره به خواننده هایی هست که توی 27 سالگی به علت خودکشی یا هر چیزی فوت شدن مثل جیم موریسون، جیمی هندریکس، جنیس جاپلین، امی واینهاوس و کرت کوبین)
بیست و نه سالمه، توی وان حموم فرو میرم، جین ( نوشیدنی الکلی ) مینوشم، دنبال یه کلاب دیگم
تمام چیزی که از دست دادم یه هوس بود، خاکیم و به خاک بازمیگردیم
ولگرد به دنبال ثبات، دوباره، تله پشته تله
و هر شب، سایه هام رو میپوشم
اما میدونی چقدر از وضع الانم متنفرم؟
مثبت باش ” میدونم "
اما باید بدونی زندگیم هیچ عشقی نداره
همه درس هایی که تا الان گرفتم، از اعتماد میان
ذهنم رو ثابت نگه میدارم اما تنظیم مجددش سخته
هیچ چیز زمان رو نگه نمیداره اما ساعت زنگ زده میشه
درد و بارون، اونا هنوز مثل قبل موندن
باعث میشن فقط برای سرگرمی دنبال راه خروج بگردم
درد و بارون، فکر کنم دارم دیوونه میشم
امشب باید گوشیمو خاموش کنم
نمیتونم از درد فرار کنم
حس میکنم دارم دیوونه میشم
فکرای بد مغزمو پر کردن
شیاطین دارن توی رگ هام شنا میکنن
دو ثانیه تا سقوط به درون پوچی
نمیتونم از درد فرار کنم
سعی میکنم جلوی بارون رو بگیرم
سعی میکنم جلوی بارون رو بگیرم
سعی میکنم جلوی بارون رو بگیرم
جللل خالق
خوندیش؟
عاشقش شدم
افراطی و زیبا بود
اینو از کجا آوردی
یه جایی از یه ادمی که اصلا فکرشو نمیکردم
موزیک ویدیوش باحال تره خیلی خوبه
اون اینو نوشته ؟
موزیکه ؟
اره با یکی دیگه دو تایی
اره
البته خودش نوشتتش با اون خوندش
من به یه دید دیگه خوندمش
اما موزیک رو نه
چون جملاتش مثل یه لای صفحه از دفتر خاطرات چندین سالست
طرفو خیای دوس دارم خیلی
کیه اون
حالا
عجب
فهمیدم کین
کیه؟؟
یکیش نامجون اون یکی نمیدونم کیه
خدا پدر گوکلو لعنت کنه مجبور بودی بزنی همینجوری نمیدونستی
چرا
حسش باحال بود یجوری انگار مال یه یکیه که عاشقش شدم و میبینمش اون اینو بهم داده و الان دیکه پیشم نیست و من اینو فرستادم حسش خوب بود
عامم
با یه دست باخته همه چیزمو میزارم وسط
معلما بهم میگفتن یاغی
پدر و مادرم بهم میگفتن از دست رفته
کشیش ها بهم میگفتن شیطان
مجبورم میکردن جلوی صلیب زانو بزنم
از وقتی جوان بودم، با اسمای مختلف صدام میکردن و بهم دستور میدادن
مدت هاس به دیوار تکیه دادم، منو فرزند نمونه درد صدا کنید
خونه مذهبی، زمونه فرق میکرد
بهم میگفتن استعداد داری
اما برای شکوفا شدن ذهنم شرور بود
با گناه با شرم با چوب بزرگ شدم
( گوساله های لعنتی به نام خداشون قربانی شدن )
اداعا میکردن عشق بوده، اما برای من دلشکستگی بود
بعدها گفتن ” همه زخمهات درس هستن و برای اینکه به یادت بیارن، میتونی بیشتر پیشرفت کنی
از بالا به اطراف نگاه کردن چه فایده داره وقتی در تیر رس شکارچی باشی؟
بعضی وقتا آرزو میکنم که ای کاش در رحم مادرم گیر میکردم
توی رحمش تبدیل به خاک میشدم
رایحه جوانیم، یه عطر سنگ دلانس
عجیب نیست که همیشه از آدم بزرگای اطرافم متنفرم
بارون، بارون خواهد بارید
و شاید فردا فرا نرسه
اما شاید اشک ها ببارن تا درد از بین بره
سعی میکنم جلوی بارون رو بگیرم
( میدونم چه حسی داره )
نمیتونم از درد فرار کنم
حس میکنم دارم دیوونه میشم
فکرای بد مغزمو پر کردن
شیاطین دارن توی رگ هام شنا میکنن
دو ثانیه تا سقوط به درون پوچی
نمیتونم از درد فرار کنم
سعی میکنم جلوی بارون رو بگیرم
وقتی بچه بودم
متقاعد شده بودم که سرنوشتم رفتن به باشگاه 27 ساله هاس ( 27 سالگی میمیرم )
( کلاب یا باشگاه 27 ساله ها اشاره به خواننده هایی هست که توی 27 سالگی به علت خودکشی یا هر چیزی فوت شدن مثل جیم موریسون، جیمی هندریکس، جنیس جاپلین، امی واینهاوس و کرت کوبین)
بیست و نه سالمه، توی وان حموم فرو میرم، جین ( نوشیدنی الکلی ) مینوشم، دنبال یه کلاب دیگم
تمام چیزی که از دست دادم یه هوس بود، خاکیم و به خاک بازمیگردیم
ولگرد به دنبال ثبات، دوباره، تله پشته تله
و هر شب، سایه هام رو میپوشم
اما میدونی چقدر از وضع الانم متنفرم؟
مثبت باش ” میدونم "
اما باید بدونی زندگیم هیچ عشقی نداره
همه درس هایی که تا الان گرفتم، از اعتماد میان
ذهنم رو ثابت نگه میدارم اما تنظیم مجددش سخته
هیچ چیز زمان رو نگه نمیداره اما ساعت زنگ زده میشه
درد و بارون، اونا هنوز مثل قبل موندن
باعث میشن فقط برای سرگرمی دنبال راه خروج بگردم
درد و بارون، فکر کنم دارم دیوونه میشم
امشب باید گوشیمو خاموش کنم
نمیتونم از درد فرار کنم
حس میکنم دارم دیوونه میشم
فکرای بد مغزمو پر کردن
شیاطین دارن توی رگ هام شنا میکنن
دو ثانیه تا سقوط به درون پوچی
نمیتونم از درد فرار کنم
سعی میکنم جلوی بارون رو بگیرم
سعی میکنم جلوی بارون رو بگیرم
سعی میکنم جلوی بارون رو بگیرم
جللل خالق
خوندیش؟
عاشقش شدم
افراطی و زیبا بود
اینو از کجا آوردی
یه جایی از یه ادمی که اصلا فکرشو نمیکردم
موزیک ویدیوش باحال تره خیلی خوبه
اون اینو نوشته ؟
موزیکه ؟
اره با یکی دیگه دو تایی
اره
البته خودش نوشتتش با اون خوندش
من به یه دید دیگه خوندمش
اما موزیک رو نه
چون جملاتش مثل یه لای صفحه از دفتر خاطرات چندین سالست
طرفو خیای دوس دارم خیلی
کیه اون
حالا
عجب
فهمیدم کین
کیه؟؟
یکیش نامجون اون یکی نمیدونم کیه
خدا پدر گوکلو لعنت کنه مجبور بودی بزنی همینجوری نمیدونستی
چرا
حسش باحال بود یجوری انگار مال یه یکیه که عاشقش شدم و میبینمش اون اینو بهم داده و الان دیکه پیشم نیست و من اینو فرستادم حسش خوب بود
عامم
- ۹۷۱
- ۱۷ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط