بار دیگر غم عشق آمد و دلشاد م کرد
بار دیگر غم عشق آمد و دلشاد م کرد
عزم ویرانی من داشت و آبادم کرد
دشت تا دشت دلم وادی خاموشان بود
تندر عشق یه یک صاعقه فریادم کرد
نازم آن دلبر شیرین که به یک طرفه نگاهم
آتشی در دلم افروخت که فرهادم کرد
قفس عشق ز هر باغ دل انگیزترست
شکر صیاد که در این قفس آزادم کرد
یار شیرین من ار تلخ بگوید شهدست
وین عجب نیست که گویم غم او شادم کرد
عزم ویرانی من داشت و آبادم کرد
دشت تا دشت دلم وادی خاموشان بود
تندر عشق یه یک صاعقه فریادم کرد
نازم آن دلبر شیرین که به یک طرفه نگاهم
آتشی در دلم افروخت که فرهادم کرد
قفس عشق ز هر باغ دل انگیزترست
شکر صیاد که در این قفس آزادم کرد
یار شیرین من ار تلخ بگوید شهدست
وین عجب نیست که گویم غم او شادم کرد
۳۸۹
۱۶ خرداد ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.