تورا نمیدانم

تورا نمیدانم
ولی من
به پاییز آلرژی دارم،
به دست های در هم قفل شده
به برگ هایی که زیر پای دو عاشق له میشوند
به تمام برگ هایی که رقصان به زیر پاها می افتند؛
بی خبر از این که اینجا دلی با لرز می‌نگرد به رقص برگ ها
بی خبر از این که باران پاییزی
نازل میکند تمام خاطرات را بر سر
تو را نمیدانم
ولی من به فصل ِ یکی بود و یکی نبود
عجیب الرژی دارم
آنقدر که دوست دارم کلِ پاییز را بخوابم
و بعد از بیدار شدن
عروسِ سرد زمستان
عادت کرده باشد که به عقدِ
تنهایی در بیاید...
دیدگاه ها (۲۶)

پاییز زنی ستکه به خیانت حساسیت فصلی داردزنی که تمام دلش ریخت...

.آرزو میکنم در این صبح زیباڪه مهر ، برکت ، عشقمحبت و سلامـتے...

#سلام_صبحتون_بخیرآروزی امروزم برای شما اینهمشکلاتتون بشه به ...

سلام به دوستان خوب و مهربانم این دسته گل را تقدیم می کنم به ...

بغضم را شعر کنم یا ندای سکوت ِ نگاهم را که از دل تنگم در این...

پارت ۸۵ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط