پارت۸
پارت۸
داستان:اولین روزی که باهاش آشنا شدم.
از اینجا مونده بودیم_(ای وای چرا یه لحظه منحرف شدم،ای وای آبروم رفت چرا من وقتی این مرد رو میبینم دست و پامو گم می کنم؟!😂)
رفتیم تو و مدیرمون اومد.☺️
مدیر:خوش اومدین بفرمایید داخل.
راستش شما خیلی به هم میاین.
ا/ت:چی ما،نه بابا دارین شوخی می کنین؟!😐
مدیر:اصلانم شوخی نمی کنم دارم جدی میگم.داشتم فکر می کردم شما زوج های خوبی برا هم میشین.
ا/ت:چی نه فک کنم شما اشتباه برداشت کردین ما اصلا با هم رابطه نداریم.
تهیونگ:آقای مدیر یکم مشوک میزنین چیزی شده؟
بچه ها قسمت ۹ خیلی باحاله پس اصلا از دستش ندین☺️
حمایت یادتون نره💗🥺
داستان:اولین روزی که باهاش آشنا شدم.
از اینجا مونده بودیم_(ای وای چرا یه لحظه منحرف شدم،ای وای آبروم رفت چرا من وقتی این مرد رو میبینم دست و پامو گم می کنم؟!😂)
رفتیم تو و مدیرمون اومد.☺️
مدیر:خوش اومدین بفرمایید داخل.
راستش شما خیلی به هم میاین.
ا/ت:چی ما،نه بابا دارین شوخی می کنین؟!😐
مدیر:اصلانم شوخی نمی کنم دارم جدی میگم.داشتم فکر می کردم شما زوج های خوبی برا هم میشین.
ا/ت:چی نه فک کنم شما اشتباه برداشت کردین ما اصلا با هم رابطه نداریم.
تهیونگ:آقای مدیر یکم مشوک میزنین چیزی شده؟
بچه ها قسمت ۹ خیلی باحاله پس اصلا از دستش ندین☺️
حمایت یادتون نره💗🥺
۱۸.۴k
۱۶ دی ۱۴۰۱