اخرین دیدار
اخرین دیدار
Part 2
*بعد خوردن شام*
هامین: خوبه بابا شوگا کدبانو شدی*خنده*
چیا: خیلی خوشمزه بود شوگا جان
جیمین: از پا قدم شماست زنداداش توی این خونه همش من باید غذا درست کنم و کار خونه انجام بدم اقا کلا خوابه
هامین: الان غذا درست مرد چون نمیخواست ابروش جلو زنداداشش برع*خندع*
چیا: هامیننن عه*چشم قره*
هامین: باشه باباااا
کوک: هعی تهیونگ نیست اصلا غذا از گلوم پایین نمیره
هامین: معلومه داشتی دولپی غذا میخوردی
*همع خندیدن*
کوک: ععهههههه خب خوردم ولی مزه نمیده
چیا: درک میکنم عزیزم*لبخند*
*یه دفعه حال چیا بد میشه...*
ادمین تو امتحانات هم پارت گذاشت شارژ شید:)
با حمایتتون شارژم کنید واسه امتحاناتم:) ✨
Part 2
*بعد خوردن شام*
هامین: خوبه بابا شوگا کدبانو شدی*خنده*
چیا: خیلی خوشمزه بود شوگا جان
جیمین: از پا قدم شماست زنداداش توی این خونه همش من باید غذا درست کنم و کار خونه انجام بدم اقا کلا خوابه
هامین: الان غذا درست مرد چون نمیخواست ابروش جلو زنداداشش برع*خندع*
چیا: هامیننن عه*چشم قره*
هامین: باشه باباااا
کوک: هعی تهیونگ نیست اصلا غذا از گلوم پایین نمیره
هامین: معلومه داشتی دولپی غذا میخوردی
*همع خندیدن*
کوک: ععهههههه خب خوردم ولی مزه نمیده
چیا: درک میکنم عزیزم*لبخند*
*یه دفعه حال چیا بد میشه...*
ادمین تو امتحانات هم پارت گذاشت شارژ شید:)
با حمایتتون شارژم کنید واسه امتحاناتم:) ✨
۷۸۲
۰۸ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.