بلند میخندید گویا دردی را از نگاه اطرافیان نهان گذشته بو

بلند میخندید گویا دردی را از نگاه اطرافیان نهان گذشته بود.
با این حال ‌لب هایم بوی دروغ میداد
اما او در گوشم زمزمه کرد باران را برقص
نگاه را بوسه بزن و شادی را نگه دار

شاید تنها وظیفه ات شاد بودن بود!
دیدگاه ها (۰)

باید به دختران کوچک گفت که زیبا هستند حتی اگر این چنین نباشد...

تقریبا ۲هفته گوشیم خراب بود هر چی فحش میخواید بدید به من بیا...

خر گورباه👠💄🐱

رمان j_k

عاشقانه های شبنم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط