سناریو درخواستی
سناریو درخواستی
وقتی رفتین دریا و تو غرق میشی
جین:اتتتتت...نهههه لطفا..نه..نه..نههههههه
نامجون نمیتونه صحبت کنه پس...
جیهوپ:این امکان نداره(گریه)سانشاینمممممم
شوگا غرق در گریه مثل بارون بهاری
جیمین:این درست نیست...اون..نه نه..من..لعنت به همه چی(نمیدونه چی بگه قاطی کرده و روانشو از دست داده)
تهیونگ:حالا من چیکار کنم؟حالا من و یونتان بدون تو چیکار کنیم؟ نگاه کن یونتانم داره گریه میکنه:) و...(سر قبر ات داره ازش سوال میپرسه با گریه به همراه یونتان )
جونگکوک:بیبی؟بیبی من؟خیلی مسخرس!!اون دختر خیلی قوی ایهههه اون خانم جئونننهه اون همسر منه تو چطور میتونی بگی که اون غرق شدهههه...من الان شیرموزام و باکی تقسیم کنم..الان من با کی بم و توی پارکا بچرخونم..اتتتتتتتت نمردههههههههه(گریه داد همه چیززززز)
😂💔تروخدا این کار و با من نکنید این چه درخواستی قلبم گرفت
وقتی رفتین دریا و تو غرق میشی
جین:اتتتتت...نهههه لطفا..نه..نه..نههههههه
نامجون نمیتونه صحبت کنه پس...
جیهوپ:این امکان نداره(گریه)سانشاینمممممم
شوگا غرق در گریه مثل بارون بهاری
جیمین:این درست نیست...اون..نه نه..من..لعنت به همه چی(نمیدونه چی بگه قاطی کرده و روانشو از دست داده)
تهیونگ:حالا من چیکار کنم؟حالا من و یونتان بدون تو چیکار کنیم؟ نگاه کن یونتانم داره گریه میکنه:) و...(سر قبر ات داره ازش سوال میپرسه با گریه به همراه یونتان )
جونگکوک:بیبی؟بیبی من؟خیلی مسخرس!!اون دختر خیلی قوی ایهههه اون خانم جئونننهه اون همسر منه تو چطور میتونی بگی که اون غرق شدهههه...من الان شیرموزام و باکی تقسیم کنم..الان من با کی بم و توی پارکا بچرخونم..اتتتتتتتت نمردههههههههه(گریه داد همه چیززززز)
😂💔تروخدا این کار و با من نکنید این چه درخواستی قلبم گرفت
۱۴.۲k
۲۳ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.