میخواستم دیشب بذارم ببخش دیر شد
میخواستم دیشب بذارم ببخش دیر شد
وقتی بهترینش بودی اما اون...
P9
+چیکار داری میکنی روانی منو تو با هم نسبتی نداریم
_عه که اینطور خانوم خانوما برا اقاییش زبون درازی میکنه
+تو خودت منو ول کردی رفتی
_الانم میخوام دوباره به دستت بیارم
# تق تق
_سریع از رو ا.ت بلند شدم که
# خانم ا.ت میتونن مرخص شن اما تا شب بمونن بهتره
_که اینطور من میذارم تا شب بمونه
# پس بزارین سرمش رو عوض کنم
_ اکمد سرم ا.تو عوض کرد گفت توش داروی خواب اور هم هست ا.ت خوابش برد منم فقط محو صورت نازش شدم
_نامجون اخه چطور دلت اومد با این فرشته کوچولو اینکارو کنی.این دختر کوچولو اینقدر دوست داره بعد تو اینقدر اذیتش میکنی.قول میدم برات کم نذارم فرشته کوچولوم
رفتم به پرستار گفتم مراقب ا.ت باشه منم رفتم بیرون امروز ولنتاینه(واقعام همینه)میخوام براش بهترین روز زندگیش شه
(تعزیناتو ایت کارارو کرد دیگه حلقه هم خرید)
شب
_عشقم چشمتو باز نکنیا
+باشه بخدا باز نمیکنم
_خب حالا میتونی باز کنی
+چشمامو باز کردم و همه جارو پر از کادو و قلبای کوجیک بزرگ دیدم(عکس میزارم)
یهو نامجون اومد جلو و
_جلوش زانو زدم و گفتم.ا.ت عشق من همیشگی من حاضری تمام عمرت رو با من بگذرونی؟
+اشک تو چشمام جمع شد با بغض و خوشحالی بله ای گفتم که نامجون بغلم کرد و تو هوا چرخوند
_وقتی بله رو گفت هیچی نفهمیدم فقط بیشتر از قبل عاشقش شدم و بغلش کردم و لب پفکی و نرمشو بین دندونام گرفتم و مک زدم
(بقیشو با ذهن منحرف خودتون بسازین)
۵ سال بعد:
+و اینگونه بود داستان اشنایی منو باباییت
سوهو:بوبویی اول کی عاشگ شد(لحن بچه گونه)
+_من
سوهو:کدوم بلاخله؟
_+مننن
_نه من
+نه من
_نه من
+نه من
و اینگونه بود داستان زندگی ۳ نفرتون
به خوبی و خوشی زندگی کردین💓💖
میدونم بد شد ببخشید
دوستتون دارم کیوتا امیدوارم خوشتون اومده باشه
خب دیگه از تصور بیایین بیرون
نظر؟
#وانشات#فیک#نامجون#ارمی#بی_تی_اس
وقتی بهترینش بودی اما اون...
P9
+چیکار داری میکنی روانی منو تو با هم نسبتی نداریم
_عه که اینطور خانوم خانوما برا اقاییش زبون درازی میکنه
+تو خودت منو ول کردی رفتی
_الانم میخوام دوباره به دستت بیارم
# تق تق
_سریع از رو ا.ت بلند شدم که
# خانم ا.ت میتونن مرخص شن اما تا شب بمونن بهتره
_که اینطور من میذارم تا شب بمونه
# پس بزارین سرمش رو عوض کنم
_ اکمد سرم ا.تو عوض کرد گفت توش داروی خواب اور هم هست ا.ت خوابش برد منم فقط محو صورت نازش شدم
_نامجون اخه چطور دلت اومد با این فرشته کوچولو اینکارو کنی.این دختر کوچولو اینقدر دوست داره بعد تو اینقدر اذیتش میکنی.قول میدم برات کم نذارم فرشته کوچولوم
رفتم به پرستار گفتم مراقب ا.ت باشه منم رفتم بیرون امروز ولنتاینه(واقعام همینه)میخوام براش بهترین روز زندگیش شه
(تعزیناتو ایت کارارو کرد دیگه حلقه هم خرید)
شب
_عشقم چشمتو باز نکنیا
+باشه بخدا باز نمیکنم
_خب حالا میتونی باز کنی
+چشمامو باز کردم و همه جارو پر از کادو و قلبای کوجیک بزرگ دیدم(عکس میزارم)
یهو نامجون اومد جلو و
_جلوش زانو زدم و گفتم.ا.ت عشق من همیشگی من حاضری تمام عمرت رو با من بگذرونی؟
+اشک تو چشمام جمع شد با بغض و خوشحالی بله ای گفتم که نامجون بغلم کرد و تو هوا چرخوند
_وقتی بله رو گفت هیچی نفهمیدم فقط بیشتر از قبل عاشقش شدم و بغلش کردم و لب پفکی و نرمشو بین دندونام گرفتم و مک زدم
(بقیشو با ذهن منحرف خودتون بسازین)
۵ سال بعد:
+و اینگونه بود داستان اشنایی منو باباییت
سوهو:بوبویی اول کی عاشگ شد(لحن بچه گونه)
+_من
سوهو:کدوم بلاخله؟
_+مننن
_نه من
+نه من
_نه من
+نه من
و اینگونه بود داستان زندگی ۳ نفرتون
به خوبی و خوشی زندگی کردین💓💖
میدونم بد شد ببخشید
دوستتون دارم کیوتا امیدوارم خوشتون اومده باشه
خب دیگه از تصور بیایین بیرون
نظر؟
#وانشات#فیک#نامجون#ارمی#بی_تی_اس
۴.۶k
۲۶ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.